سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

در عرف مردم، به ویرانه ­ای که اثری از آبادی در آن نیست، خرابات گفته می ­شود. اهل عرفان و تصوف نیز میخانه را خرابات نامیده ­اند؛ علت این نامگذاری، خراب شدن آثار تعیّن از وجود انسان است. بنابراین، خرابات جا و مقامی است که سالک در آن از شراب محبت یا جذبات و تجلیات الهی از خود بی‌خود شده و خراب می‌گردد. خرابات که اغلب در مقابل مسجد قرار می‌گیرد و نماد مکانی است که در آن انسان به فقر و عبودیت خود اعتراف کرده و کمالی را به خود نسبت نمی‌دهد.

بی نام و نشان شو که در این کوی خرابات           بی نام و نشان هر که شود نیک به نام است

می نوش می عشق که پاک است و حلال است           این می نه شرابی است که در شرع حرام است

شاه نعمت الله ولی

در خرابات مغان نور خدا می‌بینم                        این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم

حافظ

در کل به کسی که از صفات بشریت و وجود جسمانی فانی شده است خراب گفته می ­شود؛ فانی مطلقی که وجود اضافی او در وجود مطلق خدا و ذات حق فنا شده باشد.

خراباتی شدن از خود رهایی است        خودی کفر است ور خود پارسایی است

نشانی داده‌اندت از خرابات        که «التوحید اسقاط الاضافات»

خرابات از جهان بی‌مثالی است      مقام عاشقان لاابالی است

خرابات آشیان مرغ جان است         خرابات آستان لامکان است

خراباتی خراب اندر خراب است     که در صحرای او عالم سراب است

شیخ محمود شبستری

 

 


 

میکده، شراب فروشی، جایی که در آن باده می ­فروشند و می ­خورند:

شبی در خرقه رندآسا گذر کردم به میخانه           ز عشرت می­ پرستان را منور گشت کاشانه

سعدی

حالیا مصلحت وقت در آن می ­بینم               که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم

حافظ

در بیان عارفان منظور از میخانه، جای نوشیدن شراب تجلیات الهی می ­باشد که انوارش به عارفان حقیقی می‌تابد. از مصادیق آن می توان به عالم لاهوت، خانه پیر و مرشد، خانقاه و باطن عارف کامل اشاره نمود. در اصل میخانه مکانی است که انسان در آن می‌تواند از شراب عشق بنوشد و مصداق مشخصی ندارد. هر جا انسان در آن جلوه‌ای از یار بیند و محو جمال و جلال او گردد، حکم میخانه را دارد.

منم که گوشه میخانه خانقاه من است          دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است

حافظ

ما از این خلوت میخانه به جایی نرویم          که از این جنت جاوید چرا باید رفت

شاه نعمت الله ولی