سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

 

در آموزه­ های دینی اسلام از انواع آتش سخن به میان آمده است؛ هم آتش مادی و محسوس و هم غیرمادی با معنای کنایی:

ـ آتش به عنوان یکى از مخلوقات خدا: «الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ؛ همان کسی که برای شما از درختِ سبز، آتشزنه آفرید که اکنون شما از آن آتش می­افروزید.»(یس، آیه80)

ـ آتش، منشاء خلقت جن و شیطان: «قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلاتَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ؛[خداوند به او] فرمود: زمانی که تو را[به سجده] فرمان دادم چه چیز تو را از سجده کردن بازداشت؟ گفت: من از او بهترم؛ مرا از آتش پدید آوردی و او را از گِل آفریدی.»(اعراف، آیه12)

ـ آتش مادی(آتشی که حضرت ابراهیم(ع) در آن افکنده شد): «قَالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَ سَلامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ؛ گفتند اگر کارى مى ­کنید او را بسوزانید و خدایانتان را یارى دهید؛ گفتیم: اى آتش براى ابراهیم سرد و بى‏ آسیب باش.»(انبیاء، آیه69)

ـ آتش گناه: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلا أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلا النَّارَ وَ لایُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لایُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدَى وَ الْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ؛ کسانى که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده، پنهان مى‌دارند و به وسیله آن بهاى ناچیزى به دست مى‌آورند، آنان جز آتش در شکم­ هاى خویش فرو نبرند و خدا روز قیامت با ایشان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد و عذابى دردناک خواهند داشت. آنان همان کسانى هستند که گمراهى را به[بهاى‌] هدایت و عذاب را به [ازاى‌] آمرزش خریدند، پس به راستى چه اندازه باید بر آتش شکیبا باشند!»(بقره، آیات175ـ174)

علاوه بر آنچه که بیان شد انسان با آتش ­های دیگری ـ که مفهوم استعاری دارند ـ نیز دست به گریبان است مانند: آتش جنگ، آتش هجران، آتش عشق، آتش قهر، آتش فتنه و...

 

 


 

هر کسی را ز لبت چشم تمنایی هست           من خود این بخت ندارم که زبانم باشد

سعدی

تمنا و آرزو، مجموعه خواسته‌هایی است که انسان در جهت رشد و تعالی معیارهای زندگی خود به آن‌ها نیاز دارد. بدیهی است که آرزوها همیشه بر یک منوال نمی­ باشد و بر اساس شرایط و موقعیت زمانی و مکانی تغییر می ­ کند.

این آرزوها در کل به آرزوهای مادی و معنوی تقسیم می ­شوند. هر کدام از آنها می ­توانند یک آرزوی حقیقی یا خیالی باشند.

آرزوهای مادی، مانند: آرزوی به دست آوردن ثروت برای گذران زندگی یا آرزوی ساختن خانه و خریدن ماشین و...

آرزوهای معنوی، مانند: آرزوی زیارت خانه خدا، آرزوی زیارت مشاهد مشرفه اهل بیت(ع) و آرزوی جهاد و شهادت در رکاب امام زمان(عج) و...

پیامبر اکرم(ص) در رابطه با داشتن آرزو فرمودند: «الأمل رحمة لامتی و لولا الأمل مارضعت والدة ولدها و لاغرس غارس شجرا؛ آرزو برای امت من رحمت است و اگر آرزو نبود مادر، طفل خود را شیر نمی‌داد و باغبان هم نهالی نمی‌کاشت.»(بحارالانوار، ج77 ص173)

دامنه آرزوهای مادی و معنوی انسان هیچ محدودیتی ندارد؛ اگر آرزوها متوجه ارزش‌هاى والاى انسانى باشد و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعى انسان‌ها قرار گیرد ـ هر قدر هم طولانى باشد ـ ایرادی ندارد ولی باید توجه داشت که آرزوهای مادی و دنیوی ـ هر چند مباح ـ نباید انسان را دلبسته دنیا نماید.

انسان به آرزو زنده است؛ اگر چراغ آرزو در دل انسان خاموش گردد، روح او مى‌میرد و نشاط از زندگى او کنار رفته و او به موجودى سست و بى‌هدف تبدیل مى‌­شود. به بیان بهتر، آرزو مؤثرترین نیروى محرک انسان براى تلاش‌ و کوشش‌ است. وجود امید و آرزو در انسان عیب نیست، آنچه عیب است و مایه بدبختى مى­ شود، آرزوهاى غیرمنطقى است. آرزوى منطقى آن است که به مقدار نیاز و در حدّ قدرت و توان باشد و انسان را چنان مشغول نکند که از اهداف اصلى حیات بماند. بدیهی است آرزوها باید منطقی باشد. اگر آرزو از حد اعتدال خارج شود، مفاسد جبران­ ناپذیری به دنبال خواهد داشت. حضرت علی(ع) می فرمایند: «از آرزوهای دراز بپرهیزید که زیبایی نعمت­ های الهی را از نظر شما می برد و آنها را نزد شما کوچک می    ­کند و به کمی شکر فرا می خواند.»(غررالحکم و دررالکلم، ج 5، ص438)

اسلام با برنامه­ ریزى براى آینده مخالف نیست، آنچه در اسلام مذمت شده، این است که انسان چنان غرق آرزوها شود که آخرت را فراموش کند.