سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

 

یکی از راه­ های ذکر خدا، دعاست. دعا، یاد دوست کردن، نام او به زبان آوردن و در خلوت با سخن گفتن است. بی­ شک این امر مهم، آدابی دارد که باید رعایت گردد:

الف ـ آهسته خواندن: «ذِکْرُ رَحْمتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیّآ إِذْ نَادَی رَبَّهُ نِدَآءً خَفِیّا؛ این یادی است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده ­اش زکریا، هنگامی که پروردگارش را به صورت آرام و آهسته خواند.»(مریم، آیه2)

ب ـ با تضرع و مخفیانه خواندن: «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لایُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛ پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانید که او از حدگذرندگان را دوست نمى­ دارد.»(اعراف، آیه55)

ذکر به دو نوع زبانی و قلبی تقسیم می ­گردد. ذکر زبانی پایین­ ترین درجه ذکر است. البته ذکر زبانی هم بسیار فضیلت دارد. مردان الهی ـ به تعبیر قرآن اولوا الالباب ـ همیشه، در حال ذکر هستند و هیچ­گاه قلبشان از ذکر پروردگار غافل نیست. «اَلّذِین یَذکرُونَ اللهَ قِیَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِم وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلقِ السَّمواتِ وَ اَلارضِ رَبَّنا مَاخَلَقتَ هذا بَاطِلاً سُبحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛ همان­ها که خدا را در همه احوال، ایستاده و نشسته  و به پهلو آرمیده یاد می­ کنند و در آفرینش آسمان ­ها و زمین می ­اندیشند که: پروردگارا! اینها را بیهوده نیافریده ­ای؛ منزّهی تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان دار.»(آل عمران، آیه191)

ولی ذکر زبانی به تنهایی کافی نیست و به میزان ذکر قلبی دوام و استمرار ندارد؛ ذکر قلبی ‌ـ در صورت سلامت قلب ـ می تواند همیشه و در همه حالات استمرار یابد. ذکر قلبی با هیچ یک از شئونات زندگی انسان و کارهای عادی او منافات ندارد.

 

 


مولای متقیان علی (ع) در بخشی از خطبه 222 در وصف اهل ذکر می فرمایند:«...إِنَّ لِلذِّکرِ لَأَهْلًا أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْیَا بَدَلًا فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَیْعٌ عَنْهُ یَقْطَعُونَ بِهِ أَیَّامَ الْحَیَاةِ وَ یَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ فِی أَسْمَاعِ الْغَافِلِینَ وَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ یَأْتَمِرُونَ بِهِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ یَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ فَکأَنَّمَا قَطَعُوا الدُّنْیَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ هُمْ فِیهَا فَشَاهَدُوا مَا وَرَاءَ ذَلِک فَکأَنَّمَا اطَّلَعُوا غُیُوبَ أَهْلِ الْبَرْزَخِ فِی طُولِ الْإِقَامَةِ فِیهِ وَ حَقَّقَتِ الْقِیَامَةُ عَلَیْهِمْ عِدَاتِهَا فَکشَفُوا غِطَاءَ ذَلِک لِأَهْلِ الدُّنْیَا حَتَّى کأَنَّهُمْ یَرَوْنَ مَا لَا یَرَى النَّاسُ وَ یَسْمَعُونَ مَا لَا یَسْمَعُونَ فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِک فِی مَقَاوِمِهِمُ الْمَحْمُودَةِ وَ مَجَالِسِهِمُ الْمَشْهُودَةِ وَ قَدْ نَشَرُوا دَوَاوِینَ أَعْمَالِهِمْ وَ فَرَغُوا لِمُحَاسَبَةِ أَنْفُسِهِمْ عَلَى کلِّ صَغِیرَةٍ وَ کبِیرَةٍ أُمِرُوا بِهَا فَقَصَّرُوا عَنْهَا أَوْ نُهُوا عَنْهَا فَفَرَّطُوا فیهَا وَ حَمَّلُوا ثِقَلَ أَوْزَاِرِهمْ ظُهُورَهُمْ فَضَعُفُوا عَنِ الِاسْتِقْلَالِ بِهَا فَنَشَجُوا نَشِیجاً وَ تَجَاوَبُوا نَحِیباً یَعِجُّونَ إِلَى رَبِّهِمْ مِنْ مَقَامِ نَدَمٍ وَ اعْتِرَافٍ...؛ همانا برای ذکر مردمانى وجود دارد که یاد خدا را به جاى دنیا برگزیده اند و تجارت و خرید و فروخت، آنان را از آن مانع نشود. سراسر عمر را با یاد خدا گذرانند و نهى و منع خداوند را در آنچه حرام کرده به گوش غافلان مى خوانند. مردم را به عدالت فرمان مى دهند و خود به عدالت کار مى کنند. مردم را از کارهاى زشت بازمى دارند و خود مرتکب آن نمى شوند. گویى دنیا را طى کرده اند و به آخرت رسیده اند و اکنون در جهان آخرت اند و آنچه را که آن سوى دنیاست به عیان دیده اند. گویى به حالات پوشیده اهل برزخ با وجود طولانى بودن اقامتشان در آنجا آگاه اند و مى دانند که چه مدت است که در آن عالم به سر مى برند. قیامت وعده هایش را برایشان تحقق بخشیده و زنگ تردید از دلشان زدوده است. و اکنون براى مردم دنیا پرده از آن بر مى گیرند، چنانکه گویى آنچه مردم نمى بینند، آنان مى بینند و آنچه نمى شنوند، مى شنوند. اگر آنان را در عقل خود تصور کنى بینى که در آن جایگاه پسندیده و مجلس شایسته دفترهاى اعمال خود را گشوده اند و براى محاسبه نفس خود از هر کار دست کشیده اند، هر خرد و بزرگ را که به آن مأمور شده اند، ولى در انجامش قصور ورزیده اند، یا از آن نهى شده اند و مرتکب آن شده اند، مى نگرند. در حالى که، بار گناهان بر پشتشان سنگینى مى کند و از تحمل آن ناتوان شده اند، گریه گلویشان را مى فشارد و با مویه و ناله پاسخ یکدیگر را مى دهند. به درگاه پروردگار خود پشیمان و معترف به زارى آواز بر مى دارند...».