سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

در مورد مبدأ پیدایش انسان تعابیر مختلفی در قرآن کریم مطرح شده است:

الف ـ گِل: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ؛ اوست کسى که شما را از گِل آفرید آنگاه مدتى را[براى شما] مقرر داشت و اجل حتمى نزد اوست سپس شما تردید مى‏ کنید.»(انعام، آیه2) همچنین آیه: «الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الإِنْسَانِ مِنْ طِینٍ؛ همان کسى که هر چیزى را که آفریده است نیکو آفریده و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد.»(سجده، آیه7)

ب ـ آب: «وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَ صِهْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا؛ و اوست کسى که از آب بشرى آفرید و او را[داراى خویشاوندى] نسبى و دامادى(سببی) قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست.»(فرقان، آیه54) همچنین آیه:  «فَلْیَنْظُرِ الإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ* خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ* یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرَائِبِ؛ پس انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است. از آب جهنده ‏اى خلق شده[که] از صلب مرد و میان استخوان ­هاى سینه زن بیرون مى ‏آید.»(طارق،آیات7ـ5)

پ ـ نطفه: «خَلَقَ الإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ؛ انسان را از نطفه اى آفریده است، آنگاه او دشمنی آشکار است.»(نحل، آیه4) همچنین آیه: «إِنَّا خَلَقْنَا الإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا؛ ما انسان را از نطفه مختلطى آفریدیم و او را مى ‏آزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم.»(دهر، آیه2)

ت ـ خاک و نطفه: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَیْرِمُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی الأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّى وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لایَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئًا...؛ اى مردم اگر در باره برانگیخته شدن در شک هستید پس[بدانید] که ما شما را از خاک آفریده ‏ایم، سپس از نطفه سپس از علقه آنگاه از مضغه داراى خلقت کامل و خلقت ناقص تا[قدرت خود را] بر شما روشن گردانیم و آنچه را اراده مى‏ کنیم تا مدتى معین در رحم­ ها قرار مى‏ دهیم آنگاه شما را[به صورت] کودک برون مى ‏آوریم، سپس[ادامه مى ‏دهیم] تا به حد رشدتان برسید و برخى از شما مى ‏میرد و برخى از شما به غایت پیرى مى ‏رسد به گونه ‏اى که پس از دانستن، چیزى نمى‏ داند...»(حج، آیه5) همچنین آیه: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخًا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلا مُسَمًّى وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ او همان کسى است که شما را از خاکى آفرید سپس از نطفه‏ اى، آنگاه از علقه اى و بعد شما را[به صورت] کودکى بر مى ‏آورد تا به کمال قوت خود برسید و تا سالمند شوید و از میان شما کسى است که مرگ پیش‏رس مى ‏یابد و تا به مدتى که مقرر است برسید و امید که در اندیشه فرو روید.» (غافر، آیه67)

اگر چه در ظاهر اختلافی بین آیات دیده می ­شود ولی با تأمل در آیات فوق الذکر می­ توان دریافت که اختلافی وجود ندارد بلکه مراحل گوناگون خلقت انسان مدنظر بوده است. بنابر این، خاکی بودن انسان یا از این جهت است که آفرینش همه انسان­ ها به حضرت آدم(ع) منتهی می ­شود و خلقت حضرت آدم(ع) از خاک بوده است و یا اینکه خاک به مواد غذایی و مواد غذایی به نطفه تبدیل می­ شود. به بیان ساده، خاک مبدأ نطفه و نطفه مبدأ انسان می باشد.

 

 


خاک: یکی از عناصر اربعه است، زمین، کره ارض، مزار، قبر، کنایه از فروتنی و افتادگی:

پیوسته دلم دم رضای تو زند        جان در تن من نفس برای تو زند

گر بر سر خاک من گیاهی روید        از هر برگی بوی وفای تو زند

خواجه عبدالله انصاری

بعد صد سال اگر بر سر خاکم گذری                      سر بر آرد ز گِلم رقص کنان عظم رمیم

حافظ

بر خاک ره نشستن سعدی عجب مدار                       مردان چه جای خاک که در خون طپیده ­اند

سعدی

اگرچه زمین ­ها از جهت فیزیکی با توجه به نوع خاک ­ها از نظر رنگ، شکل، مواد تشکیل دهنده و حاصلخیز بودن انواع گوناگون و متفاوتی دارند ولی از جهت متافیزیک تفاوتی با هم ندارند. اگر از جهت نگرش مردم تفاوتی احساس گردیده و مکانی نسبت مکان دیگری ترجیح داده شود، این ترجیح و تقدیس به خاطر مکان نیست بلکه به علت مکینی است که در آن قرار دارد چرا که گفته­ اند: «شرف المکان بالمکین؛ قدر و برتری جای بدان است که چه کسی بدانجا نشیند.»(امثال و حکم، ج2، ص1022)

بی شک اعتبار هر جایگاهی برآمده از انسان­ هایی است که در آن قرار دارند. به بیان بهتر این افراد هستند که به جایگاه­ ها اعتبار می ­بخشند. نقل شده است: «پیغمبر مکّرم اسلام(ص) با تعدادی از یارانش سوار بر مرکب در حال عبور از منطقه‌ای بودند. ناگهان حضرت می‌ایستند، از مرکب پیاده می‌شوند و با حالتی احترام آمیز آن منطقه را طی فرموده و دوباره سوار بر مرکب، ادامه مسیر می‌دهند. یکی از یاران، علت این عمل را جویا می‌شود. حضرت(ص) در جواب می‌فرمایند: «اینجا محلی بود که زمانی مجاهدان در راه خدا، در آن آموزش جهاد می‌دیدند.»(سرزمین مقدس، ص64)

رسول گرامی(ص) با این عمل، به مسلمانان ‌فهماندند که حتی زمینی که در آن جهاد آموزش داده می‌شود دارای قداست و احترام است و باید پیاده از آن گذشت.

در فرهنگ اسلامی و شیعی ما اماکن مقدسی وجود دارد که کربلا یکی از مقدس­ترین آنهاست. شرافت این مکان نورانی، به واسطه خون مظلومی است که در آن ریخته شده است؛ به شرافت انسان ­هایی است که با نثار جانشان اسلام را احیاء نمودند و باعث فخر عالم گردیدند و به بیان دیگر خون امام حسین(ع) و یاران باوفایشان به این مکان مقدس آبروی ابدی داده­ اند.