سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

بر اساس آموزه‌های دینی، باطن و حقیقت بسیاری از موضوعات و مسائل شرعی، ولایت است. به عنوان مثال اگر به اطاعت خدا و پیامبر(ص) دستور داده شده است، اطاعت مبتنی بر ولایت می­ باشد. با تأمل در آیه: « الیومَ اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ و اتمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی و رضیتُ لَکَمُ الاسْلامَ دیناً؛ امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و به اسلام به عنوان دین، راضی شدم.»(مائده، آیه3) این نتیجه گرفته می ­شود که اسلام به عنوان آیین الهی، با واگذاری مسؤولیت ولایت به امیر مومنان(ع) و تداوم آن در ائمه معصوم(ع) به تمامیت کمالی خود رسیده است.

از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمودند: « بنی الاسلام علی خمس: علی الصلاه و الزکاه و الصوم و الحج و الولایه و لم یناد بشیء کما نودی بالولایه؛ اسلام بر پنج پایه بنا شده است: بر نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و در اسلام هیچ چیزی مانند ولایت مورد توجه قرار نگرفته است.»(اصول کافی، ج2، ص18؛ خصال، ج1، ص278)

بر اساس این حدیث، نماز، روزه، زکات و حج بی ­ولایت، ناقص و ناتمام می ­باشد؛ چرا که مناسک دینی با ولایت تمام می‌شود و کمال مطلق را به دست می‌آورد و آثار و برکات آن در زندگی به چشم می‌­خورد. به بیان دیگر، شریعت با ولایت که روح و جان آن است تمامیت می‌یابد، و عبادت بی­ ولایت مانند جسم بی ­روح و جان است. بنابراین، می‌توان گفت که ولایت، باطن رسالت و نبوت است و چون ولایت باطن رسالت است، با اثبات رسالت، حقوق ولایت نیز معلوم می‌شود. بدیهی است اگر ولایت و امامت امیرالمومنین علی(ع) ابلاغ نمی ­شد منجر به نقض غرض رسالت می­ گردید و هدف رسالت از بین می ­رفت که خداوند در آیه: « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لایَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ؛ اى پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرسانده ‏اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى­ دارد آرى خدا گروه کافران را هدایت نمى ‏کند.»(مائده، آیه 67) به آن تصریح فرموده است.

 

 


شکی نیست که رفتار و گفتار حضرت علی(ع) ـ و به تبع ایشان سایر ائمه(ع) ـ که از طرف خداوند دارای مقام ولایت و امامت هستند، برای همه به ویژه مسلمانان حجت می ­باشد. ما باید در تمام شئونات زندگی به آن حضرت(ع) اقتدا کنیم. هر کس از آن حضرت پیروی کند اهل صدق، صفا، عبادت، تسلیم، جهاد، جود و ایثار می­ باشد. در نتیجه چنین شخصی اهل بهشت خواهد بود، چرا که بهشت محل ظهور افعال و ملکات نیک در عوالم دیگر است و هر کس دعوت آن حضرت(ع) را رد کرده و به روش آن حضرت اقتدا ننماید اعمال زشتی از قبیل دروغگویی، خیانت، رباخواری، زیاده‏ طلبی، شهوت‏ پرستی، منفعت ‏طلبی و اعراض از ذکرخدا خواهد داشت که مسلما اهل دوزخ خواهد بود؛ چرا که دوزخ محل ظهور ملکات و افعال زشت در آن عوالم است.

آنچه که در تبعیت و نافرمانی از امر و نهی مولای متقیان حرف اول را می زند حب و بغض است؛ آنان که حبّ علی(ع) را دارند در عمل مطیع آن حضرت(ع) می ­باشند و کسانی که نسبت به آن بزرگوار بغض و کینه دارند برخلاف دستوراتش عمل خواهند نمود و در نتیجه دوستداران ایشان اهل بهشت خواهند بود و دشمنان آن حضرت(ع) به جهنم فرستاده خواهند شد.

در تأیید این مطلب روایت­ هایی نقل شده است؛ از جمله مفضل می­ گوید: قلت لأبی عبدالله جعفر بن محمد الصادق(ع) لم صار أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب(ع) قسیم الجنة و النار؟ قال: لان حبه إیمان و بغضه کفر و إنما خلقت الجنة لأهل الایمان و خلقت النار لأهل الکفر، فهو علیه السلام قسیم الجنة و النار، لهذه العلة فالجنة لایدخلها إلا أهل محبته و النار لایدخلها إلا أهل بغضه؛ به امام صادق(ع) عرض کردم به چه علت امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) قسیم بهشت و جهنم گفته شده است؟ حضرت(ع) فرمودند: به خاطر اینکه دوست داشتن او ایمان و دشمن داشتن او کفر است و همانا بهشت برای اهل ایمان آفریده شده است و جهنم برای اهل کفر خلق شده است. بنابر این حضرت علی(ع) به این علت قسیم بهشت و جهنم است. بنابر این غیر از اهل محبت و دوستی با او در بهشت وارد نمی­ شود و غیر از اهل دشمنی با او وارد آتش نمی­ شود.(علل الشرایع، ج ،1ص162)

سمهودی از علمای اهل سنت می ­نویسد: جمال زرندی می­ گوید: « قال المأمون لعلیّ­ الرضا(ع): بأیّ وجهٍ جدّک علیّ بن أبی طالب قسیم الجنّة والنار؟ فقال: یا أمیرالمؤمنین، ألم ترو عن أبیک عن عبد اللّه بن عبّاس قال: سمعت رسول اللّه(ص): حبّ علیّ إیمان و بغضه کفر؟ فقال: بلى. قال الرضا(ع): فقسمة الجنّة و النّار على حبّه. فقال المأمون: لاأبقانی اللّه بعدک یا أباالحسن، أشهد أنّک وارث علم رسول اللّه(ص). قال أبوالصّلت عبدالسلام: فلمّا رجع الرضا(ع) إلى بیته، قلت له(ع): یاابن رسول اللّه، ماأحسن ما أجبت به أمیرالمؤمنین؟ فقال(ع): یا أباالصلت، إنّما کلّمته من حیث هو و لقد سمعت أبی(ع) یحدّث عن أبیه(ع) عن علیّ(ع) قال: قال رسول اللّه(ص): أنت قسیم الجنّة و النّار، فیوم القیامة تقول للنّار هذا لی و هذا لک؛ روزی مامون به امام رضا(ع) گفت: به چه علت جد تو علی بن ابی طالب(ع) قسیم بهشت و جهنم خوانده شده است؟ پس امام رضا(ع) به او فرمودند: ای مامون آیا تو از پدرت از ابن عباس از رسول­ خدا(ص) نقل نکردی که گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمودند: حب علی(ع) ایمان و دشمنی با علی(ع) کفر است؟ پس مامون پاسخ داد: آری. پس حضرت(ع) فرمودند: پس بهشت و دوزخ را بر اساس حبّ او تقسیم می­ کنند. پس مامون گفت: خدا مرا بعد از تو باقی نگذارد ای اباالحسن؛ شهادت می­ دهم که تو وارث علم رسول ­الله (ص) هستی. پس اباصلت می ­گوید:‌ زمانی که امام رضا(ع) به منزل برگشتند به ایشان گفتم:‌ ای پسر رسول خدا چه نیکو جواب مامون را دادی. حضرت(ع) فرمودند: ‌ای اباصلت من به مامون در حد او پاسخ دادم و شنیدم از پدرم که از پدرش از علی(ع) نقل می­ کردند که رسول خدا(ص) می ­فرمودند: تو تقسیم کننده بهشت و جهنم هستی؛ پس روز قیامت به آتش می گویی این [شخص] برای من و این برای تو.»(نثر الدرر، ج 1، ص252)

علیٌّ حُبُّه جُنَّة                  قسیمُ النَّار و الجَنّّة

وصیّ المصطفی حقاً                      إمام الإنس و الجِنَّة

ینابیع المودة، ج1، ص254