سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

بنابر نقل کتب تاریخ، در عمل به وصیت حضرت زهرا(س) دفن آن حضرت شبانه انجام گرفت. وصیت حضرت زهرا(س) چنین بود : «بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. هذا ما اَوْصَتْ بِهِ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسولِ اللهِ، اَوْصَتْ وَ هِیَ تَشْهَدُ اَنْ لا الهَ اِلاّ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لارَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللهَ یَبْعَثُ مَنْ فُی الْقبورِ، یا عَلِیُّ اَنَا فاطِمَةُ بَنتُ مُحَمَّدٍ(ص) زَوَّجْنَی اللهُ مَنْکَ لأکونَ لَکَ فِی الدُّنیا وَ الاخِرةِ، اَنْتَ اَوْلی بِی مِنْ غَیْرِی، حَنِّطْنی و غَسِّلْنِی و کَفِّنِّی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْلِ وَ لاتُعْلِمْ اَحَداً وَ اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ و اقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ اِلی یَومِ الْقِیامَةِ؛ به نام خداوند بخشنده و مهربان، این وصیت نامه فاطمه دختر رسول خدا(ص) است و در حالی وصیّت می­ کند که شهادت می­ دهد خدایی جز خدای یگانه نیست و محمّد(ص) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و همانا روز قیامت فرا خواهد رسید و شکّی در آن نیست و خداوند مردگان را از قبر زنده کرده، وارد محشر می­ کند. ای علی! من فاطمه دختر محمّد هستم. خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری. حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و به هیچ کس اطّلاع نده. تو را به خدا می ­سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت، سلام و درود می ­فرستم.(عوالم، ج11، ص514؛ بحارالانوار، ج43، ص214؛ ج100، ص185؛ ج78، ص390)

در بیان علت وصیت باید گفت: بنابر اقتضای سیاسی، باید نماز میّت دختر پیامبر اکرم(ص ) را حاکم اسلامی ـ خلیفه اول ـ که خود را از هر جهت، یک فرد شایسته برای جانشینی پیامبر اکرم(ص) می داند، بخواند. با این وصیت، حضرت صدیقه طاهره(س) این حربه را از دست آنها گرفت. دفن شبانه و اقامه نماز میت بدون حضور و اطلاع خلیفه و مخفی بودن قبر، اسرارى است که در درون خود پیام‌هایی دارد. این اقدام سیاسی حضرت زهرا(س) چندین پرسش را در برابر مورخان و آیندگان قرار می ­دهد تا بپرسند: چرا قبر فاطمه(س) پنهان است؟ چرا دختر پیامبر شبانه و پنهانى دفن شد؟ و...

Image for post

محمد بن اسماعیل بخارى در این مورد مى‌نویسد: «وَ عَاشَتْ بَعْدَ النبی صلى الله علیه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلا و لم ­یُؤْذِنْ بها أَبَابَکْرٍ وَ صَلَّى علیها؛ فاطمه زهرا(س)، شش ماه پس از رسول خدا(ص) زنده بود، زمانى که از دنیا رفت، شوهرش علی(ع) او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را با خبر نساخت و بر او نماز خواند.»(صحیح البخاری، ج 4، ص1549)

شیخ صدوق در باره علت دفن شبانه آن حضرت(س) مى‌نویسد: «عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ علیه السلام لأَیِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ(علیها السلام) بِاللَّیْلِ وَ لَمْ ­تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لایُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ[الرَّجُلانِ‏]؛ علی بن ابوحمزه از امام صادق(ع) پرسید: چرا فاطمه را شب دفن کردند نه روز؟ فرمود: فاطمه(س) وصیت کرده بود مردان[آن دو مرد: ابوبکر و عمر] بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.»(علل الشرایع، ج‏1، ص185)

 

 


بنابر نقل کتب تاریخی، فدک در زمان حیات رسول اکرم(ص) در اختیار حضرت زهرا(س) قرار گرفت. بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) و تبدیل امامت به خلافت و تعیین ابوبکر به عنوان خلیفه اول در جریان شورای سقیفه بنی ساعده، وقایع جانکاهی رخ داد که یکی از این وقایع هتک حریم خانه حضرت زهرا(س)، تازیانه و سیلی خوردن دخت نبی مکرم اسلام(ص) بود که به شهادت آن حضرت(س) در فاصله کوتاهی بعد از رحلت پیامبر اعظم(ص) منجر شد.

شیخ مفید ـ به نقل از امام صادق(ع) ـ جریان سیلی خوردن حضرت زهرا(س) را چنین توضیح می­ دهد: «بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) فدک که از طرف آن حضرت(ص) به فاطمه زهرا(س) اعطا شده بود توسط ابوبکر و عمر غصب شد و طی محاجه ­هایی که[حضرت] علی(ع) و[حضرت] فاطمه(س) کردند و گواهانی که ارائه نمودند، ابوبکر و عمر قبول نکردند...تا این که [حضرت] علی(ع) به [حضرت] فاطمه(س) فرمودند: وقتی که ابوبکر تنهاست پیش او برو و بگو که تو امروز در جای پیامبر اکرم (ص) نشستی و ادعای مقام پدرم و خلافت او را کرده ­ای؛ اگر فدک ملک تو هم بود و من از تو می­ خواستم که آن را به من ببخشی، بر تو واجب بود که آن را به من بدهی. حضرت زهرا (س) نزد ابوبکر آمد و این مطلب را فرمود. ابوبکر گفت: راست می­ گویی، سپس در ورقه ­ای مطلبی نوشت که دال بر برگرداندن فدک به آن حضرت(س) می ­نمود. چون[حضرت] فاطمه زهرا(س) بیرون آمد، بین راه عمر را دید و عمر از آن نوشته سؤال کرد و حضرت (س) فرمود: نوشته­ ای است که ابوبکر برای برگرداندن فدک برایم نوشته است. عمر گفت: آن را به من بده ولی حضرت(س) ابا کرد و آن را نداد. در این جا عمر برای گرفتن کاغذ جسارتی عظیم به حضرت زهرا(س) نمود و با قساوت قلب با پا به فاطمه زهرا زد و سیلی به صورت مبارک آن حضرت (س) زد؛ به طوری که در اثر آن گوشواره حضرت(س) شکست و خدا می­ داند چه حالی پیدا کرد.»(الاختصاص، ص183؛ بحارالأنوار، ج29، ص129)

علامه مجلسی می­ نویسد: «در موقع هجوم به خانه فاطمه زهرا(س) عمر با سیلی محکمی به صورت فاطمه(س) زد و از ضرب آن گوشواره در گوش حضرت(س) در زیر لباسش شکست.»(بحارالانوار، ج53، ص18)

 

 


ابتر: دم بریده، دنبال بریده، بی­ دنباله، ناقص، ناتمام، بی­ فرزند شده:

به اندیشه اندر نگنجد مدیحت       که مدحت تمام است و اندیشه ابتر

ازرقی

کو خمر تن کو خمر جان کو آسمان کو ریسمان          تو مست جام ابتری من مست حوض کوثرم

مولوی

واژه ابتر برگرفته از «بَتْر» به معناى قطع و بریدن می ­باشد. ابتر به معنای کسى که نسلى ندارد تا جانشین او شود، لقبی است که دشمنان پیامبر اکرم(ص) به ایشان داده بودند و خداوند در سوره کوثر، خود آنها را ابتر نامیده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ* إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ* فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ* إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأَبْتَرُ؛ به نام خداوند رحمتگر مهربان. ما تو را کوثر دادیم. پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى کن. دشمنت‏ خود بى‏ تبار خواهد بود.»(کوثر، آیات3ـ1)

در شأن نزول این سوره گفته‌اند: «رسول‌ خدا(ص) و عاص‌ بن وائل در ورودی مسجدالحرام یکدیگر را دیدند و با هم گفتگو کردند. بزرگان قریش که در مسجد نشسته بودند از عاص پرسیدند: با چه کسى سخن مى‌گفتى؟ گفت: با آن ابتر؛ که این سوره نازل شد.»(التفسیر الکبیر، ج‌32، ص‌132) البته روایت­ های دیگری هم در سبب نزول این سوره نقل شده است.(ر.ک: جامع‌ البیان، ج‌30، ص‌428)

اگر چه در مورد شخص حسودی که این لقب را به پیامبر اکرم(ص) داده است اختلاف نظر وجود دارد، از عقبة بن ابى‌معیط، ابوجهل، ابولهب و عمرو عاص هم نام برده ­اند، ولی مشهور این است که عاص بن وائل، پس از وفات قاسم و عبداللّه در مکه این سخن را گفته است.(ر.ک: التفسیر الکبیر، ج‌32، ص‌133)

باتوجه به قرار گرفتن «کوثر» در برابر «ابتر» احتمال داده می ­شود مراد از آن، حضرت زهرا(س) باشد. چرا که ایشان، عامل تداوم و کثرت نسل پیامبر اعظم(ص) هستند. امر به نماز و قربانی شتر نیز از نشانه­ های کوثر بودن آن حضرت(س) می­ باشد. از طرف دیگر، آمار نیز بهترین شاهد بر کوثر بودن این عطیّه الهی است. در جهان، هیچ نسلی به اندازه نسل حضرت زهرا(س) رشد و شکوفایی نداشته است.

حضرت زهرا(س) زمانی چشم به جهان گشودند که یکی از بدترین عادت اعراب جاهلی (زنده به گور کردن دختران) در بین اعراب رواج داشت. قرآن مجید در این مورد می ­فرماید: «وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظِیمٌ* یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلا سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ؛ و هر گاه یکى از آنان را به دختر مژده آورند، چهره ‏اش سیاه مى‏ گردد؛ در حالى که خشم خود را فرو مى‏ خورد. از بدى آنچه بدو بشارت داده شده از قبیله روى مى ‏پوشاند، آیا او را با خوارى نگاه دارد یا در خاک پنهانش کند. چه بد داورى مى­ کنند.» (نحل، آیات 59ـ58) در چنین اوضاع و شرایطی، کوثر بی­ کرانه پیامبر اکرم(ص)؛ از طرف خداوند اعطا می­ گردد تا جایگاه و منزلت زن در سراسر دنیا اعتلا یابد.

جایگاه محوری و رفیع حضرت زهرا(س)، منزلت ویژه زن را بر همه روشن می­ گرداند. آن حضرت(س) نشان دادند زن هم می ­تواند مراتب والای انسانیت و تقرّب الی اللّه را کسب نماید. محوریت حضرت زهرا(س) در این مورد، از دلایل روشن تاریخ است؛ چرا که خداوند سوره کوثر را برای احیاء مقام و منزلت زن، نازل فرمود.

به نظر می رسد گستره معنایی کلمه «کوثر» به تنهایی نمی ­تواند مجوّز شمول مصادیق دیگر برای آن باشد، مگر این که با قرائن دیگری همراه گردد. «ابتر» روشن­ ترین قرینه بر کوثر بودن حضرت زهرا(س) می ­باشد. برای مصادیق دیگر«کوثر» قرینه ای در سوره وجود ندارد، تا آن موارد نیز مشمول مصادیق «کوثر» گردد.

علاوه بر سوره کوثر، حدیث قدسی «یا احمد، لعمرک لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما؛ هان اى احمد(ص)، اگر تو نبودى، جهان را نمی آفریدم و اگر على(ع) نبود، تو را، و اگر فاطمه(س) نبود، شما دو نفر را نمى ‏آفریدم.(الجنّة العاصمة، ص149) نیز به جایگاه حضرت زهرا(س) اشاره نموده است.

 

 


بقیع در لغت به زمین گسترده‌ای گفته می‌شود که گیاهانی در آن روییده باشد.(المعجم البلدان، ذیل واژه بقیع) از نظر جغرافیایی، بوستانی در شهر یثرب که مسلمانان به دستور پیامبر اکرم(ص) اموات خود را در آن مکان دفن کردند. بسیاری از بزرگان و شخصیت‌های مهم اسلامی از جمله چهار تن از امامان معصوم(ع) در آن مدفون هستند.

بقیع، مهم‌ترین قبرستان مسلمانان است که از سال‌های نخست اسلام تاکنون صدها هزار نفر از مسلمانان در آن دفن شده‌اند. در فضیلت این قبرستان روایات متعددی نقل شده است. بنا بر روایتی پیامبراکرم(ص) مأمور شدند برای مردگان بقیع طلب آمرزش کنند و آن حضرت(ص) هر شب جمعه به بقیع می‌رفتند و برای آمرزش مدفونان در آن دعا می‌کردند.(ر.ک: وفاء الوفاء، ج3، ص79) در روایتی از آن حضرت(ص) نقل شده است که در روز قیامت، هفتاد هزار نفر با صفات نیکو از بقیع محشور می‌شوند.(ر.ک: تاریخ المدینه، ج1، ص97)

بقیع در ادوار مختلف اسلامی، مورد توجه حاکمان بوده است. بر روی قبر برخی از این شخصیت‌های اسلامی، بقعه‌هایی ساخته شده بود. بقعه ائمه بقیع از جمله این بقعه‌ها بوده است که به دست وهابی­ ها، تخریب شد.

آل سعود، بقیع را گسترش داده، در دور تا دور آن دیوار ساخته و نرده‌گذاری کرده است. زمین بقیع کاملا مسطح شده و هیچ سنگ قبر منقش و حک‌شده‌ای وجود ندارد. برای قبر مردان، یک پاره سنگ و برای قبر زنان دو پاره سنگ قرار داده می‌شود. در بخش ائمه بقیع، فقط اثری از قبر ـ بدون نام و نشان مشخص ـ باقی مانده است.

علاوه بر وجود قبر چهار امام معصوم(ع) احتمال دفن حضرت زهرا(س) در بقیع اهمیت این قبرستان را برای شیعیان دو چندان کرده است. شیعیان که در چهارده قرن به دنبال قبر گمشده حضرت زهرا(س) می­ گردند، قبرستان بقیع را به عنوان یکی از اماکن احتمالی قبر مخفی آن حضرت(س) زیارت می ­کنند.

بنابر اخبار موثق، خود حضرت فاطمه(س) تصمیم گرفته بودند که قبرشان مخفی بماند و از حضرت علی(ع) خواستند ایشان را شبانه به خاک سپارند و قبرشان را مخفی نمایند. اگر چه خود حضرت علی(ع) و فرزندان حضرت زهرا(س) محل دفن را می ­دانستند ولی هیچ یک از آنان حاضر نشدند، آن را معرفی کنند. ائمه اطهار(ع) هم اجازه نداشتند که این سرّ الهی را آشکار سازند.

در روایات شیعه، سه محل برای دفن حضرت زهرا(س) مطرح شده است:

ـ روضه رسول خدا(ص)(بحار الانوار، ج 43، ص 185)

ـ خانه حضرت زهرا(س)(معانی الاخبار، ج 1، ص267)

ـ قبرستان بقیع (البدایة والنهایة، ج 5، ص 285 و مناقب ابن شهر اشوب، ج 3، ص 363)

منتظران حضرت حجت(عج) اعتقاد راسخ دارند که حضرت ولی عصر(عج) بعد از ظهور قبر مخفی مادرشان را که به احتمال زیاد در قبرستان بقیع قرار دارد، به دوستداران اهل بیت نشان خواهند داد.