سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

یکی از ابعاد عشق، سنخیت بین محب و محبوب است. بنابر کلام ائمة اطهار(ع) همه کسانی که به حضرات معصومین(ع) عشق می‌ورزند، از جنس آنها می­ باشند؛ آن چنان که امام باقر(ع) می­ فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا مِنْ أَعْلَی عِلِّیِّینَ وَ خَلَقَ قُلُوبَ شِیعَتِنَا مِمَّا خَلَقَنَا وَ خَلَقَ أَبْدَانَهُمْ مِنْ دُونِ ذَلِکَ فَقُلُوبُهُمْ تَهْوِی إِلَیْنَا لأنَّهَا خُلِقَتْ مِمَّا خُلِقْنَا؛ همانا خداوند ما را از اعلی علیین آفرید و دل‌های شیعیان ما را از آن چه ما را آفریده، آفرید؛ و پیکرهایشان را از درجه پایین آن آفریده؛ از این رو دل­های شیعیان به ما متوجه است؛ زیرا از آنچه ما آفریده شده‌ایم، آفریده شده‌اند.»(اصول کافی، ج1، ص390)

نظر به اینکه مقام امامت، مقام تحقق بخشیدن به اهداف مذهب می­ باشد و هدایت به معناى رساندن به سر منزل مقصود است، شامل تأثیر باطنى و نفوذ معنوی امام هم می ­شود این به شرطی است که ماموم تسلیم فرمان امام خویش باشد؛ چنانکه امام صادق(ع) می­ فرمایند: «کذِبَ مَن زَعَم اَنَّهُ مِن شیعَتِنا وَ هُوَ مُتَمَسِّک بِعُروه غَیرِنا؛ دروغ پنداشته آن کسی که خود را شیعه ما می­ داند ولی به ریسمان غیر ما چنگ می­ زند.»(فضائل الشیعه و صفات الشیعه، ص 45)

بی­ تردید رستگاری و سعادت ابدی فقط در سایه همراهی و پذیرش امامت حضرات معصومین(ع) ممکن است. آن حضرت(ع) همچنین فرمودند: «نَحنُ وَ اللّهِ نِعمَةُ اللّه التی انعم بِها عَلی عِبادِه وَ بِنا فازَ مَن فاز؛ به خدا قسم ما نعمت الهی هستیم که خداوند به بندگانش عنایت فرموده و آن کسی که رستگار شده است، به وسیله ما رستگار شده است.» (بحارالانوار، ج 24، ص51)

 

 


 

مایه آرام دل، آرام بخش دل، تسکین دهنده خاطر، دلبر، محبوب، معشوق:

این هوای خوش و این دشت دلارام نگر               و این بهاری که بیاراست زمین را یکسر

فرخی

دلارامی که داری دل در او بند                        دگر چشم از همه عالم فرو بند

سعدی

بدیهی است، هرکس و هرچیزی می­ تواند باعث آرامش دل باشد؛ از تماشای طبیعت زیبا گرفته تا صحبت و هم­نشینی با دوست و معشوق و هر دل مشغولی:

ترا هرچه مشغول دارد ز دوست           گر انصاف پرسی دلارامت اوست

سعدی

ولی آنان که با اهل بیت پیامبر(ع) آشنا باشند نمی ­توانند به غیر آنان با کس دیگری به آرامش دل رسند:

مو آن رندم که پا از سر ندونم                   سراپایی به جز دلبر ندونم

دلارامی کز او دل گیرد آرام                      به غیر از ساقی کوثر ندونم

باباطاهر

 

 


 

کسی که مورد توجه و عنایت خدا یا یکی از انبیا، اولیا و ارواح مقدسه واقع شده باشد.

همه رستم عهد در پردلی            نظرکرده شیر یزدان علی

ملاطغرا

بدیهی است کسانی که مورد توجه و عنایت خداوند قرار می­ گیرند در پیشگاه خداوند و در بین مردم از جایگاه ویژه ای برخوردارند. ابوحمزه ثمالی از امام باقر(ع) نقل می­ کند که آن حضرت(ع) فرمودند: «مَکتُوبٌ فِی التَّوْرَاةِ الَّتِی لَمْ تُغَیرْ أَنَّ مُوسَی سَأَلَ رَبَّهُ فَقَالَ یا رَبِّ أَقَرِیبٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُنَاجِیک أَمْ بَعِیدٌ فَأُنَادِیک فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیهِ یا مُوسَی أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکرَنِی فَقَالَ مُوسَی فَمَنْ فِی سِتْرِک یوْمَ لاسِتْرَ إِلا سِتْرُک فَقَالَ الَّذِینَ یذْکرُونَنِی فَأَذْکرُهُمْ وَ یتَحَابُّونَ فِی فَأُحِبُّهُمْ فَأُولَئِک الَّذِینَ إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أُصِیبَ أَهْلَ الأَرْضِ بِسُوءٍ ذَکرْتُهُمْ فَدَفَعْتُ عَنْهُمْ بِهِم؛ در توراتی که تحریف نشده است نوشته شده که[حضرت] موسی(ع) از خداوند پرسید: آیا تو به من نزدیکی تا با تو مناجات کنم یا دوری تا تو را صدا زنم؟ خداوند به[حضرت] موسی(ع) وحی کرد: ای موسی! من هم نشین کسی هستم که مرا یاد کند. بعد[حضرت] موسی(ع) پرسید: چه کسی در پناه توست در روزی که پناهی غیر از تو نیست؟ خدا فرمود: کسانی که مرا یاد می­ کنند پس من هم آنها را یاد می­ کنم. آنها که در راه من دوستی کنند. من هم آنها را دوست می ­دارم؛ آنها کسانی هستند که وقتی بخواهم بلایی نصیب اهل زمین کنم به یاد آنها می­ افتم و آن را به واسطه یاد آنها از اهل زمین دفع می ­نمایم.» (اصول کافی، ج2، ص496)

والاترین نظرکرده نظام آفرینش، وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) می­ باشد که خداوند علی ­رغم درخواست کافران به خاطر حضور آن حضرت(ص) در بین مردم مانع نزول بلا می ­شود: «وَ إِذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إِن کَانَ هَـذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاء أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ* وَ مَاکَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنتَ فِیهِمْ وَ مَاکَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ؛ و[به خاطر بیاور] زمانی را که گفتند: پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکی برای ما بفرست! ولی[ای پیامبر!] تا تو در میان آنها هستی، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد؛ و[نیز] تا استغفار می‌کنند، خدا عذابشان نمی‌کند.»(انفال، آیات32 و33)

برای کسب محبوبیت در پیشگاه خداوند، لازم است انسان متخلق به اخلاق الهی باشد. کسی که می­ خواهد جان خود را به اخلاق الهی آراسته کند در مرحله نخست، بایستی روح خود را از رذایل اخلاقی پاک نماید تا به فضایل اخلاقی آراسته گردد. اگر انسان از رذیلت کفر و شرک پاک گردد و به خدا ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد محبوب خدا می ­شود؛ کسی که محبوب خدا شد، خداوند محبت او را در دل­ها قرار می ­دهد: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیجْعَلُ لَهُمْ الرَّحْمَانُ وُدًّا؛ همانا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده ­اند، به زودی[خدای] رحمان برای آنان محبوبیتی ایجاد می کند.»(مریم، آیه96)

 

 


 

شوق در بیان عارفان، امید و تمنای محب به دیدار محبوب می ­باشد و آن حالتی است که عاشق را به سوی معشوق سوق می­ دهد. از این نظر شوق و محبت بسیار به هم نزدیک هستند برای اینکه مقصود نهایی محب، دیدن محبوب است و شوق هم، داشتن آرزوی دیدار است.

در تفسیری که به امام صادق(ع) نسبت داده شده، لفظ شوق در این معنا تفسیر شده است آن حضرت(ع) در تفسیر آیه: «وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَکًا لِیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الأَنْعَامِ فَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ* الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرِینَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَ الْمُقِیمِی الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ؛ و براى هر امتى مناسکى قرار دادیم تا نام خدا را بر دام­ هاى زبان‏ بسته ‏اى که روزى آنها گردانیده، یاد کنند پس[بدانید که] خداى شما خدایى یگانه است پس به[فرمان] او گردن نهید و فروتنان را بشارت ده؛ همان کسانی که چون[نام] خدا یاد شود دل­هایشان خشیت‏ یابد و[آنان که] بر هر چه برسرشان می­ آید، صبر می­ کنند و نماز را اقامه می­ کنند و از آنچه روزیشان داده ‏ایم انفاق مى­ کنند.»(حج، آیات 35ـ34) لفظ «مخبتین» را مشتاقان معنی فرموده­ و می­ نویسند: «بَشِرَ المشتاقین الی النَظر اِلی وَجهی؛ مشتاقان را به دیدار روی من بشارت بده.»(ر.ک: تفسیر امام جعفر الصادق(ع)، ص44) شوق در این آیات امید و آرزویی است که مؤمنان یا عبادت کنندگان متواضع به دیدار خداوند درآخرت دارند.

همان امیدی که خداوند به آن اشاره فرموده است: «مَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لآتٍ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ کسى که به دیدار خدا امید دارد [بداند که] اجل [او از سوى] خدا آمدنى است و او‏ شنواى داناست.»(عنکبوت، آیه5) وجه استشهاد به این آیه آن است که روح، شوق دیدار دارد و این دیدار فقط با فنای او ممکن می­ شود.

 

 


 

عشق به عنوان بهترین عطیه الهی در کل جهان مورد توجه و قابل احترام بوده است. در آثار ادبی تمجید و در ترانه‌ها ستوده می­ شود. عشق حقیقی با هوسرانی مقطعی تفاوت دارد؛ عشق واقعی از معرفت ایجاد می‌شود. خداوند نمودی از عشق خود را در عمق وجود انسان ­ها قرار می­ دهد؛ عشقی که بر آدمی تسلط می ­یابد واو را تسلیم خود می ­کند.

عشق واقعی چیزی فراتر از دوست داشتن­ ها‌ی معمولی انسان­هاست. عشق واقعی، عشقی است که انسان را وادار می­ کند تا از جان و زندگی خود بگذرد. عشق واقعی عشقی است که تغییر نمی‌کند و خود را با تمنیات عاشق وفق نمی‌دهد بلکه او را در مسیر هدف بزرگتری که برای آن به دنیا آمده‌است قرار می‌دهد.

به نظر نمی­ رسد در طول تاریخ بشر، موضوعی شورانگیزتر و جذّاب­تر از عشق در زندگی انسان­ها مطرح بوده باشد. اگرچه افراد زیادی از عشق روایت کرده­ اند؛ ولی ـ علی­ رغم روایت­ های گوناگون ـ غم عشق یک قصه بیشتر نیست. عجیب این که هر بار از زبان هر کسی که شنیده می ­شود، تازگی دارد!

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب           کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

حافظ

عشق همیشه تازه است، مهم نیست که یک بار، دوبار، یا تمام عمر اتفاق افتاده باشد؛کمتر کسی پیدا می ­شود که به گونه­ ای گذرش به شهر عشق نیفتاده باشد. اخلاق، حقیقت و زیبایی، بالاترین ارزش­های بشری هستند ولی عشق مَجمَع همه خوبی­هاست:

از صدای سخن عشق، ندیدم خوش­تر            یادگاری که در این گنبد دوّار بماند

حافظ