سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

از دیدگاه اسلام، رحمت الهی یعنی افاضه تام خیر بر عموم مخلوقات اعم از شایسته­ ها و ناشایسته­ ها؛ که بر دو گونه است:

الف ـ رحمت رحمانیه؛ رحمتی بی­کران و فراگیر برای همه هستی. صفت «رحمان» اشاره به رحمت عام خداوند دارد که شامل مؤمن و کافر، نیکوکار و گناهکار می‌شود.

ب ـ رحمت رحیمیه؛ رحمتی مخصوص پرهیزگاران و نیک­ سیرتان. صفت «رحیم» اشاره به رحمت خاص خدا دارد که ویژه مؤمنان است.

غیر خدا هم می ­تواند رحیم باشد؛ ولی حقیقت رحمت، رحمت خداوند است. به عنوان مثال مهربانی والدین نسبت به فرزندان شعاعی از رحمت پروردگار می‌باشد. البته رحمت خداوند با حکمت آمیخته است و بعضی اوقات حکمت ایجاب می‌کند که خداوند گناهکاران را به مجازات برساند و این منافاتی با رحمت خداوند ندارد. رحمت در واقع اعطای نعمت است در جایی که شخص صلاحیت آن را داشته باشد.

اگرچه رحمت خدا همه را فرا می ­گیرد ولی این رحمت ویژه مومنان است: «وَ اکْتُبْ لَنَا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْکَ قَالَ عَذَابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیَاتِنَا یُؤْمِنُونَ؛[حضرت موسی(ع) گفت:]و براى ما در این دنیا نیکى مقرر فرما و در آخرت[نیز] زیرا که ما به سوى تو بازگشته ‏ایم. [خداوند] فرمود: عذاب خود را به هر کس بخواهم مى ­رسانم و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است و به زودى آن را براى کسانى که پرهیزگارى مى­ کنند و زکات مى‏ دهند و آنان که به آیات ما ایمان مى ‏آورند مقرر مى ­دارم.»(اعراف، آیه156) همچنین آیه: «الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ؛ کسانى که عرش[خدا] را حمل مى­ کنند و آنها که پیرامون آنند به سپاس پروردگارشان تسبیح مى‏ گویند و به او ایمان دارند و براى کسانى که ایمان آورده ‏اند طلب آمرزش مى­ کنند[و می­گویند:] پروردگارا رحمت و دانش[تو بر] هر چیز احاطه دارد. کسانى را که توبه کرده و راه تو را دنبال کرده ‏اند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار.»(غافر، آیه7)

وسعت رحمت الهی موضوعی است که در بیشتر دعاها به آن اشاره شده است: «... بِرَحْمَتِکَ الَّتی وَسِعَتْ کُلُّ شَیء...»(دعای کمیل) و « ...اَیْنَ رَحْمَتُکَ الْواسِعَه...»(دعای ابوحمزه ثمالی)

 

 


 

آرام یافتن به چیزی، خو گرفتن، همدمی، دوستی، مودت:

شاهد عقل و انس روح او بود                  دیده را از جهان فتوح او بود

خاقانی

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند                   وان یکاد بخوانید و در فراز کنید

حافظ

مقام اُنس، جایگاه ویژه ­ای است که رسیدن به آن مستلزم تلاش، مجاهدت و اخلاص است. هر کس خواهان اُنس با دیگری باشد، باید چنان رفتاری داشته باشد که فرد مقابل به او اعتماد نماید. امام علی(ع) فرماید: «خداوند به حضرت موسى(ع) وحی کرد: هر کس، شخصی را دوست دارد با او اُنس می­ گیرد و هر کس به دوستى اُنس گرفت گفته‌ او را تصدیق می­ کند و به کردارش خشنود مى‌شود. اى موسى(ع) من تنها به محبّانم اختصاص دارم.»(ر.ک: ارشاد القلوب الی الصواب، ج 1، ص100)

خداوند پاداش کسانی که او را از صمیم قلب دوست داشته باشند، اُنس با خود را قرار می ­دهد. هنگامی که میان دو دوست اُنس و صمیمیت برقرار شد، چنان به یک دیگر دل می­ بندند که جدایی و فراق بدترین عذاب برای آنهاست. امیرمؤمنان علی(ع) در فرازی از دعای کمیل، به درگاه خداوند عرض می­ کند: «یا الهی و سیدی و مولای و ربی، صبرت علی عذابک، فکیف اصبر علی فراقک؛ آقا و سید و مولای من! گیرم که به عذابت صبر کردم، چگونه می­ توانم بر فراقت شکیبایی ورزم؟»(الإقبال بالأعمال الحسنة، ص708)

‌            برای انس با خدا راه ­های گوناگونی وجود دارد که عبادت­ هایی چون نماز، روزه، مناجات و اعتکاف از مؤثرترین آنهاست. پیامبران اولوالعزم در قرآن جایگاه ویژه‌ای دارند. حضرت موسی(ع) یکی از آنها بوده و جزو مقربین می­ باشد: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَ کَانَ رَسُولا نَبِیًّا* وَ نَادَیْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الأَیْمَنِ وَ قَرَّبْنَاهُ نَجِیًّا؛ و در این کتاب از[حضرت] موسى(ع) یاد کن زیرا که او پاکدل و فرستاده‏اى پیامبر بود و از جانب راست طور او را ندا دادیم و در حالى که با وى راز گفتیم او را به خود نزدیک ساختیم.»(مریم، آیات52 ـ51) آن حضرت(ع) تجلی خدا بر کوه طور را تجربه کرده و به طور مستقیم مورد خطاب خداوند قرار گرفته است. میقات چهل روزه ­ای با خدا داشته است. این حوادث باعث شد که حضرت موسی(ع) انس خاصی با خدا داشته باشد و همیشه با یاد خدا مأنوس باشد.

 

 


نومیدی، قنوط، حرمان:

یاسمین خندان و خوش زان است کز من غافل است                یأس من گر دیده بودی یاسمین بگریستی

خاقانی

«یأس» در اصل به معنای انقطاع انتظار و توقع از رسیدن چیزی و قطع امید از کاری است: «وَ لإنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ کَفُورٌ؛ و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانیم، سپس آن را از وى سلب کنیم قطعا نومید و ناسپاس خواهد بود.»(هود، آیه9) چون از بازگشت مجدد آن نعمت قطع امید کرده است.

علمای اخلاق یأس را بر دو نوع تقسیم کرده ­اند:

یأس پسندیده: قطع امید از خلق خدا که حضرات معصومین(ع) بر آن سفارش نموده­ اند. امام ­کاظم(ع) فرمودند: «الْیَأسُ مِمّا فی اَیْدِی النّاسِ عِزُّ الْمُؤْمِنِ فی دینِه وَ مُرُوَّتُهُ فی نَفْسِهِ وَ شَرَفُهُ فی دُنْیاهُ وَ عَظَمَتُهُ فی اَعْیُنِ النّاسِ وَ جَلالَتُهُ فی عَشیرَتِهِ وَ مهابَتُهُ عِنْدَ عِیالِهِ وَ هُوَ اَغْنَی النّاسِ عِنْدَ نَفْسِهِ وَ عِنْدَ جَمیعِ النّاسِ؛ قطع امید کردن از ثروت و امکانات مردم برای مؤمن، مایه عزت دینی و جوانمردی در نفس و شرف دنیوی است. چنین انسانی در نظر مردم بزرگ و بین فامیل خود محترم و در محیط خانواده‌اش دارای هیبت و عظمت خواهد بود، او در ضمیر خود و در نظر دیگران بی‌نیازترین تمام مردم است.»(الحدیث، ج3، ص23) امام جواد(ع) هم فرمودند: «عِزُّ المُؤمِنِ غِناهُ عَنِ النَّاسِ؛ عزّت مؤمن در بى‏ نیازى او از مردم است.»(تحف العقول، ص 89)

یأس ناپسند: نومیدی از رحمت حق، که بر اساس آموزه­ های دینی، از گناهان کبیره و از ویژگی­ های گمراهان می ­باشد: «قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِی عَلَى أَنْ مَسَّنِیَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ* قَالُوا بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلاتَکُنْ مِنَ الْقَانِطِینَ* قَالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلا الضَّالُّونَ؛[حضرت ابراهیم(ع)] گفت: آیا با اینکه مرا پیرى فرا رسیده است بشارتم مى‏ دهید؟ به چه بشارت مى‏ دهید؟[فرشتگان] گفتند: ما تو را به حق بشارت دادیم پس از نومیدان مباش. [حضرت ابراهیم(ع)] گفت: چه کسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید مى­ شود.»(حجر، آیات56 ـ54)

با توجه به اینکه یأس و نومیدی محصول سوء ظن به خدا و نشانه کفر و گمراهی می ­باشد، شایسته است انسان ها از ناامیدی پرهیز نموده و همیشه به رحمت خدا امیدوار باشد.

 

 


براساس توحید افعالی، هیچ فعلی خارج از اراده حکیمانه خداوند نیست و این اراده الهی در زندگی انسان در هر کاری ـ حتی در انجام کارهای کوچک ـ فعال و حاضر است؛ این از الطاف الهی است که انسان به اراده خود مسیر زندگیش را تعیین می­ کند. علاوه بر این خداوند هیچ وقت انسان را به حال خود رها نکرده و همواره شرایطی را برای انتخاب­ بهتر فراهم می­ کند.

پاسخ خواسته­ های مادی و معنوی انسان ـ با در نظر گرفتن بالاترین سطح مصلحت ـ از جانب خداوند داده می­ شود که این عنایات الهی در زندگی افراد جامعه به وضوح دیده می­ شود. بنابر این آنچه در زندگی حاکم است اراده ازلی خداوند است از مجرای اختیار انسان، در بستر و شرایطی که خداوند عالم فراهم آورده است.

فرد مؤمن، در اثر شناخت ماهیت پدیده های حاکم بر عالم، همه آنها را از الطاف الهی می­ داند و جایگاه آن­ها را نسبت به خود در می­ یابد و در نتیجه، مقدرات الهی را در تمام شرایط حاکم بر خود می ­پذیرد. چنین انسانی بعد از رسیدن به مقام تسلیم و رضا در نهایت از تمامی محدودیت ها رهایی یافته و به منشأ قدرت، اراده و رحمت بی پایان متصل می­­ گردد.

 

 


بنابر بیان قرآن مجید، یکی از نام­ های خداوند رزاق است: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ؛ به یقین خداوند خود روزى‏ دهنده و صاحب قوه و نیرومند است.»(ذاریات، آیه58) و روزی تمام موجودات عالم را خود به عهده گرفته است: «وَ مَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ؛ و هیچ زنده متحرکى در این زمین نیست مگر آنکه روزى او بر عهده خداست و او قرارگاه اصلى آنها و جایگاه موقت آنها را می‌داند، همه در کتابى روشن ثبت است.»(هود، آیه6)

ادیم زمین سفره عام اوست               بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست

سعدی

مقدم شدن «هو» در آیه اول دلیل حصر است؛ یعنی روزی‌دهنده حقیقی فقط خداست‏. بنابر این، غیر خدا در حد واسطه فیض در روزی رساندن به مخلوقات، نقش دارند.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند              تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

سعدی

البته رازقیت خداوند به این معنا نیست که روزی موجودات به صورت مائده آسمانی و بدون زحمت و تلاش به آنها عرضه می ­شود؛ روزی تمام جانداران در طبیعت قرار داده شده است و آنها به صورت غریزی و با جستجو و کنجکاوى روزى خود را به دست می­ آورند. قوه جذب در گیاهان و امیال و غرایز در جانداران که آنها را به سوى مواد غذایى می‌کشاند، همه از مظاهر رزاقیت خدا می­ باشند.

چنان پهن خوان کرم گسترد               که سیمرغ در قاف قسمت خورد

سعدی

در مورد انسان، روش کسب روزی شکل دیگری دارد؛ به او امکانات زیادتری داده شده است. انسان می ­تواند از عقل، علم، فکر و راهنمایی­ های وحیانی در تحصیل رزق کمک بگیرد که همه اینها از شئون رزّاقیت خداوند است.

خداوند رحمن و رحیم که رحمت عامه ­اش سرتاسر عالم را فراگرفته است در مقابل این همه نعمت مادی و معنوی که برای بشر فراهم نموده، انتظار دارد کسانی که بر سر سفره او نشسته­ اند و از نعمت­ های او استفاده می­ کنند، صاحب نعمت را بشناسند و شکرگزار نعمت­هایش باشند و این حداقل کاری است که بنده در مقابل خدا می­ تواند انجام دهد: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُون‏؛ اى کسانى که ایمان آورده ‏اید، از نعمت­ هاى پاکیزه ‏اى که به شما روزى داده ‏ایم، بخورید و شکر خدا را به جا آورید؛ اگر او را پرستش مى‏ کنید.»(بقره، آیه172)

متاسفانه انسان ناسپاس عمری بر سر سفره الهی نشست و از انعام گوناگون بهره ­مند شد ولی نه منعم را شناخت و نه از او سپاسگزاری نمود: «إِنَّ الإنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ وَ إِنَّهُ عَلَى ذَلِکَ لَشَهِیدٌ وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ؛ همانا انسان به پروردگار خود بی‌توجه و ناسپاس است و او خودش هم به این آگاهی دارد و راستى او سخت‏ شیفته مال است.» (العادیات، آیات8 ـ6)

خداوند انسان را به گونه‌ای خلق کرده است که حب خیر دارد ولی متأسفانه اکثر انسان­ ها در تشخیص مصداق، اشتباه می‌کنند. لذا نسبت به خدا که خیر محض است بی‌توجه و ناسپاس ‌شده و به غیر خدا ـ دنیا ـ توجه می ­کنند.