آدمی با دلی نرم و لطیف به دنیا میآید، اما اعمال و رفتار بد او باعث قساوت و تیرگی دلش میشود. انجام هر گناه یک قدم او را به طرف قساوت قلبی می برد. وقتی انسان قسی القلب شد، دیگر امور لطیف و نورانی در او اثر نخواهد گذاشت؛ بسیاری از امور که باعث توجه و رشد دیگران می شود، در او بی تأثیر خواهد بود: «إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الأَوَّلِینَ* کَلا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا کَانُوا یَکْسِبُونَ؛ چون آیات ما را بر او بخوانند می گوید: این افسانه های پیشینیان است چنین نیست[که آنان می پندارند] بلکه گناهانی که همواره مرتکب شده اند بردلهایشان چرک و زنگار بسته است.»(مطففین، آیات 14ـ13)
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: «إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِى قَلْبِهِ نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلایُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً؛ هرگاه مرد گناهى کند، در دلش نقطه سیاهى ایجاد می شود؛ پس اگر توبه کند، محو می شود و اگر بر گناه بیفزاید، آن سیاهى افزایش می یابد تا بر دلش غالب می گردد؛ پس از آن هرگز رستگار نمی شود.»(اصول کافی، ج2، ص271)
گناه در زندگی افراد تأثیرات سوئی از خود برجای می گذارد که یکی از آنها تیرگی دل و قساوت قلب است. حضرت علی(ع) در این مورد می فرماید: «مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلا لِقَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلا لِکَثْرَةِ الذُّنُوبِ؛ چشم ها نخشکید مگر بر اثر سخت دلى و دلها سخت نشد مگر به سبب گناه زیاد.»(بحارالأنوار، ج60 ،ص73) قساوت برای قلب، از شدیدترین نوع بیماریها محسوب میشود. از حضرت عیسی(ع) نقل شده است که فرمود: «مَا أَمْرَضَ قَلْبٌ بِأَشَدَّ مِنَ الْقَسْوَةِ؛ هیچ قلبی به چیزی شدیدتر از قساوت، بیمار نشده است.»(مستدرک الوسائل، ج12، ص94)
گناه از اعضاء و جوارح، به قلب سرازیر مى شود و به تدریج آن را به یک باتلاق متعفن و گندیده مبدل مى کند. در چنین شرایطی است که انسان راه و چاه را تشخیص نمى دهد و به کرّات دچار اشتباه مى گردد. تکرار و استمرار گناه، اندک اندک آدمی را در تاریکى روحى بیشترى فرو مى برد و به جایى مى رساند که گناهانش در نظرش حسنات جلوه مى کند. در این مرحله است که راه هاى بازگشت به رویش بسته مى شود و تمام پلهای پشت سرش ویران مى گردد و این، خطرناکترین حالتى است که ممکن است براى یک انسان پیش آید.(ر.ک: تفسیر نمونه، ج26، ص266)
آلودگی و قساوت دل، پرده و حجابی بین شخص و خدا ایجاد میکند؛ از این رو، از رحمت و فیض الهی به دور میماند و همچنان در گناه و ظلمت غرق میشود.
از درون سیه توست جهان چون دوزخ دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت
صائب