یادداشتهای پراکنده

اگرچه ظاهر آیه شریفه «وَ أَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الْکِتَابُ وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لایُظْلَمُونَ؛ و زمین به نور پروردگارش روشن گردد و کارنامه[اعمال در میان] نهاده شود و پیامبران و شاهدان را بیاورند و میانشان به حق داورى گردد و مورد ستم قرار نگیرند.»(زمر، آیة69) بیان صحنه ­ای از روز قیامت است ولی در بعضی از روایات از باب تطبیق و تشبیه به قیام حضرت مهدی(عج) تفسیر شده است. در حقیت بر این موضوع تأکید می ­شود که به هنگام قیام حضرت حجت(عج) دنیا مانند قیامت خواهد شد. به وسیله آن امام برحق، عدالت در روی زمین حکم ­فرما خواهد شد.

مفضّل بن عمر از امام صادق(ع) روایت کرده ­است: «قال الصادق(ع) فی قوله: و اشرقت الارض بنور ربها. قال: رب الارض یعنی امام الارض. قلت: فاذا خرج یکون ماذا؟ قال: اذا یستغنی الناس عن ضوء الشمس و نور القمر و یجتزون بنور الامام؛ امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمودند: پروردگار زمین، یعنی امام زمین. عرض کردم هر گاه ظهور کند چه می­ شود؟ امام(ع) فرمودند: در آن صورت مردم از نور آفتاب و نور ماه بی نیاز می ­شوند و به نور امام اکتفا می­ کنند.»(تفسیر علی بن ابراهیم قمی، جلد 2، ص253)

به بیان دیگر، برخلاف امروز که زمین با نور خورشید روشن می­ شود، قبل از برپایی قیامت، روزی فرا خواهد رسید که پروردگار عالم، زمین را با نور ولیّ و حجت خودش روشن خواهد نمود. در روایات دیگر هم از نورانیت حضرت مهدی(عج) صحبت شده ­است. امام رضا(ع) در وصف ایشان می­ فرمایند: «بأبی و أمّی سمیّ جدّی، شبیهی و شبیه موسی بن عمران، علیه جیوب النّور تتوقّد بشعاع ضیاء القدس؛ پدر و مادرم به فدایش، نام جدّ مرا دارد، شبیه من و شبیه موسی بن عمران است، بر او جامه­ هایی از نور است که از فروغ روشنایی قدس می ­درخشد.»(عیون أخبار الرضا، ج1، ص9)

بدون تردید حضرت مهدی(عج) در میان مردم رفت و آمد دارند، اگرچه مردم ایشان را نشناسند. بنابر این، امام(عج) در زمان غیبتْ همانند خورشید پنهان پشت ابر است که از نورش موجودات بهره می ­برند. امام صادق(ع) در پاسخ کسی که پرسیده بود: چگونه مردم از امام غایب استفاده می­ کنند؟ فرمودند: «همان گونه که از خورشید، وقتی که ابر آن را می­ پوشاند، استفاده می­ کنند.»(منتخب الاثر، ص271)

همچنان که در عالم ظاهر، باتوجه به طلوع آفتاب از سمت شرق نگاه­ ها به طرف مشرق دوخته می­ شود، در عالم معنا نیز برای دیدن طلوع آفتاب دین و حقیقت، مهدی موعود (عج) نگاه­ ها به طرف مشرق(مکه) است.

 

 


 

آگه نه­ ای مگر که پیمبر که را سپرد              روز غدیر خُم ّ ز منبر ولایتش

ناصرخسرو

یک امشب تازه داریم این نفس را              که بر فردا ولایت نیست کس را

نظامی

وِلایَت و مشتقات آن به معنای سرپرستی از واژه‌های پر استعمال قرآن کریم‌ است که به معنای مالکیت تدبیر و صاحب اختیار مورد استفاده قرار گرفته‌اند. در فرهنگ فارسی، برای لفظ «ولی» معانی متعددی از قبیل دوست، یار، صاحب، حافظ، آن که از جانب کسی در کاری تولیت دارد؛ بیان شده است. «ولایت» همان حکومت و سرپرستی است که در ریشه لغوی آن نهفته است. ولایت به معنای سرپرستی از دیدگاه شیعه بر دو نوع است:

ـ ولایت بر شی یا اشیاء مانند ولایت و سرپرستی شخص بر اموال کسی که مرده است.

ـ ولایت بر شخص یا اشخاص مانند سرپرستی ولی بر همه جوانب مالی فرزند یا مجنون و ولایت خداوند و فرستادگان او مانند برخی از پیامبران و ائمه معصومین در امور دنیا و آخرت.

شیعه ولایت را از مهم‌ترین ارکان دین می­ د‌اند. از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمودند: «بنی الإسلام علی خمسة أشیاء: علی الصّلاة و الزّکاة و الحجّ و الصّوم و الولایة. قال زرارة فقلت: و أیّ شیئ أفضل من ذالک؟ فقال: الولایة لأنّها مفتاحُهن و الوالی هو الدّلیل علیهنّ...؛ اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز و زکات و حج و روزه و ولایت. زراره گفت: گفتم که کدام چیز از اینها برتر است؟ پس فرمود: ولایت چون کلید آنهاست و والی به آنها راهنماست...»(اصول کافی، ج2، ص 18)

ولایت شامل همه شئونات دین اسلام از جمله زمامداری امور دینی اعم از ظاهری و باطنی، جسمی و روحی، دنیوی و اخروی، مادی و معنوی، عبادی و اجتماعی می‌شود.

بحث ولایت در احادیث زیادی از جمله: حدیث غدیر، منزلت، ثقلین، سفینه و... مورد تاکید رسول اکرم(ص) قرار گرفته است. در اهمیت ولایت همین بس که توحید ـ اصلی ­ترین شعار ادیان الهی ـ هم به واسطه ولایت محقق می ­شود؛ امام رضا(ع) در حدیث شریف سلسله الذهب به نقل از جد بزرگوارشان فرمودند که خداوند فرمود: «کلمه لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی بشرطها و انا من شروطها ؛کلمه توحید قلعه امن من است هرکس آن را بگوید در آن داخل شده است و هرکس در دژ من داخل شود از عذاب من در امان خواهد بود [البته] شرایطی دارد و من یکی از آن شرط‌ها هستم.»(کشف‏الغمة، ج‏2، ص‏308 و عیون اخبار الرضا، ج 2، ص135 و توحید صدوق، ص25)

از این فرمایش چنین استنباط می ­شود که توحید در صورتی مقبول درگاه خداوند است که همراه با پذیرش ولایت اهل بیت(ع) باشد. به ویژه وقتی که این حدیث در کنار حدیث شریف: «...یقول الله عز وجل: ولایة علی بن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی؛ ولایت علی بن ابی طالب دژ محکم من است. پس هر کس داخل حصار من شود، از عذاب من در امان است؛» (عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 146؛ نیز ر.ک: امالی، ص 306) قرار داده شود.