سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

 

هست گردیدن، موجود، تن و بدن، ذات، نفس:

چون که به جودش کرم آباد شد                   بند وجود از عدم آزاد شد

نظامی

وجود و هستی در عرف مردم  به معنای جهانی است که ما آن را حس‌ می­ کنیم. اما فیلسوفان برای هستی موجودات دو جنبه درنظر می­ گیرند: ذات یا ماهیت و هستی. آنها معتقدند زمانی که موجودی به سبب خودآگاهی بر ماهیت خود تأثیر گذاشت و شناسه‌های ویژه‌ای پیدا کرد از مرحله ذات به مرحله وجود می‌رسد. در فلسفه اسلامی ماهیت را امری عارض بر وجود می‌دانند.

وجود به دو دسته بالضروره(واجب الوجود و ممتنع الوجود) و بالامکان(ممکن الوجود) تقسیم می‌شود. خداوند واجب الوجود است و شریک خدا ممتنع الوجود؛ بقیه موجودات ـ که در طول وجود خداوند می‌باشند ـ ممکن الوجود نام دارند که پس از فراهم شدن علت وجودی و برطرف شدن موانع به اراده واجب الوجود موجود می‌شوند، اعم از انسان که موجود است و سیمرغ که موجود نیست ولی امکان عقلی دارد که موجود شود.

 

 


 

شأن: کار و حال، کار و بار، خوی، سرشت، طبیعت:

دولت و اقبال را اکنون فزاید قدر و شأن         کز دو عالی‌قدر و عالی‌شأن، مزین شد جهان

وحشی بافقی

در نظام آفرینش، هر چیزی شأن و طبیعتی دارد. دنیا هم به نوبه خود شأنی دارد؛ دنیا با همه تلخی ­ها، شیرینی­ ها، پستی­ ها، بلندی‌­ها و ویژگی  های منحصر به فرد، میلیاردها انسان را در خود جا داده است که طبق روال آن به حیات خود ادامه می­ دهند. پنج خصلت دنیا از آن ویژگی­ ها به وضوح در جلو دیدگان انسانهاست. خداوند در قرآن مجید آن خصلت­ ها را چنین بیان کرده است: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکَاثُرٌ فِی الأَمْوَالِ وَ الأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَ فِی الآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٌ وَ مَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلا مَتَاعُ الْغُرُورِ؛ بدانید که زندگى دنیا در حقیقت بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یکدیگر و زیاده­ خواهى در اموال و فرزندان است[مثل آنها] مانند مثل بارانى است که کشاورزان را رستنى آن به شگفتى اندازد سپس [آن کشت] خشک شود و آن را زرد می ­بینى آنگاه خاشاک می­ شود و در آخرت[دنیا پرستان را] عذابى سخت است و[مومنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است و زندگانى دنیا جز کالاى فریبنده نیست.»(حدید، آیه20)

شیخ بهایی این پنج خصلت را مراحل زندگی انسان در این دنیا معرفی کرده است: لعب و بازی در دوران کودکی، لهو و سرگرمی در دوران بلوغ، آرایش در دوران میان­ سالی، تفاخر در ایام کهولت و جمع کردن مال و اولاد در ایام پیری(ر.ک: ترجمه المیزان، ج‏19، ص290)

امام علی(ع) در وصف دنیا می­ فرمایند: «چگونه توصیف کنم سر منزلى را که ابتداى آن سختى و مشقت است و پایان آن فنا و نیستى، در حلال آن حساب است و در حرامش عقاب، ثروتمندش فریب مى‏ خورد و فقیر و گدایش محزون مى‏ گردد. چه بسیار کسانى که به دنبالش بدوند و به آن نرسند و چه ‏بسیار کسانى که رهایش سازند و به آنها روى آورد. هر کس با چشم بصیرت و عبرت به ‏آن بنگرد به او بصیرت و بینائى بخشد و آن کس که چشمش به دنبال آن باشد و فریفته آن گردد از دیدن حقایق نابینایش کند...»( نهج البلاغه، خطبه 82)

از آغاز خلقت تاکنون میلیاردها انسان پا به عرصه وجود گذاشته­ اند و از دنیا رفته­ اند، بارها حوادث طبیعی از قبیل سیل و زلزله اتفاق افتاده است و ...  ولی جهان همچنان با ویژگی ­ها و خصوصیات تغییرناپذیرش به حیات خود ادامه داده است. در اینجا با الهام گرفتن از آیات الهی به بعضی از آنها اشاره می ­شود:

الف ـ دنیا سرای آزمایش است: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلىَ الأَرْضِ زِینَةً لهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا؛ در حقیقت، ما آن چه را که بر زمین است، زیورى براى آن قرار دادیم، تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارترند»(کهف، آیه7)

ب ـ دنیا کالای اندک است: «اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَ یَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ مَاالْحَیَاةُ الدُّنْیَا فِی الآخِرَةِ إِلا مَتَاعٌ؛ خداوند روزی را برای هرکس که بخواهد وسعت می­ دهد و [برای هرکه بخواهد] تنگ می­ گیرد، [آنان] به زندگی دنیا دلخوشند، درحالی که زندگی دنیا نسبت به آخرت جز کالایی ناچیز نیست.»(رعد، آیه 26)

پ ـ دنیا بازیچه است: «وَ مَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ؛ این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازی نیست، بی تردید سرای آخرت همان زندگی [واقعی] است، اگر می­ دانستند.»(عنکبوت، آیه64)

ت ـ دنیا فریبنده است: «الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْوًا وَ لَعِبًا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ نَنْسَاهُمْ کَمَا نَسُوا لِقَاءَ یَوْمِهِمْ هَذَا وَ  مَاکَانُوا بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ؛ آنان که سرگرمی و بازی را به عنوان دین خود انتخاب کردند و زندگی دنیا فریبشان داد. ما امروز آنان را فراموش می­ کنیم چنان که اینان لقاء امروزشان را فراموش کردند و همواره آیات ما را انکار می­ نمودند.» (أعراف، آیه 51)