سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

 روز قیامت، روز شمار، یوم الحساب:

گوییا باور نمی ­دارند روز داوری      کاین همه قلب و دغل در کار داور می­ کنند

                                                                              حافظ

به محشر داوری­ ها با تو دارم            اگر شور تو در محشر نباشد

                                                                 سعدی

     روز حساب و داوری از باورهای اساسی ادیان ابراهیمی است؛ روز معینی که به حساب تمامی مخلوقات رسیدگی می‌شود. بنا بر آیات قرآن، در آن روز مردگان زنده می‌شوند و خداوند به حساب آنها رسیدگی می‌کند. برای حسابرسی، علاوه بر تجَسَّم اعمال، نامه عمل انسان­ ها ـ که تمام اعمال در آن ضبط شده است ـ به آنها داده می‌شود. کسانی که نامه اعمالشان را با دست چپ می­ گیرند، اهل دوزخ و آنان که نامه اعمالشان را با دست راست می ­گیرند، اهل بهشت هستند. گواهانی نیز که شاهد اعمال انسان­ها بوده‌اند، برای دادن شهادت‌ حضور دارند. در آن روز اعمال انسان ­ها با پیشوایان دینی سنجیده می‌شود و کسی که اعمال و اعتقاداتش شباهت بیشتری با اعمال و اعتقادات ایشان داشته باشد، سعادتمندتر خواهد بود.

     روز قیامت روز داوری خداست. خداوند در میان انسان­ ها حکم می کند و به تمام اختلافاتی که در دنیا داشتند، پایان داده می ­شود: «اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ؛ خداوند در روز قیامت در مورد آنچه با یکدیگر در آن اختلاف می­ کردید، داورى خواهد کرد.»(حج، آیه69)

     حدود هفتاد نام و وصف درباره قیامت، در قرآن مجید آمده است از جمله: یوم الدین، یوم القیامة، یوم الحساب، یوم الجمع، یوم الفصل، یوم الخروج، یوم الموعود و... به آن روز، قیامت کبری نیز گفته می‌شود، در برابر قیامت صغری و برزخ که بلافاصله پس از مرگ انسان آغاز می‌گردد و تا زمان قیامت کبری ادامه دارد.(ر.ک: فرهنگ معارف اسلامی، ج2، ص974 ؛ علم الیقین، ج2، ص1033)

 

 


اعتقاد به رجعت از ضروریات مذهب شیعه دوازده امامی است و برخی از علما آن را بالاترین نشانه آشکار در تشیع دانسته‌اند.(ر.ک: ارشادالسائل، ص203؛ اوائل المقالات، ص48؛ رسائل المرتضی، ج1، ص125) رجعت عبارت است از این که خداوند هنگام ظهور امام مهدی(عج) برخی از شیعیان و محبّان آن حضرت را ـ که قبل از ظهور از دنیا رفته‌اند ـ زنده نموده و به دنیا باز می‌گرداند؛ تا به ثواب یاری آن حضرت(عج) و مشاهده دولت کریمه‌اش مشرف شوند. همچنین بعضی از دشمنان ایشان را جهت گرفتن انتقام برمی‌گرداند تا عذاب دنیا را بچشند و به قدرت و شوکت حضرت مهدی(عج) پی ببرند.(ر.ک: مجمع البیان، ج7، ص367) اولین کتابی که به رجعت اشاره کرده است کتاب سلیم بن قیس می باشد.(اسرار آل محمد(ص)، ج2، ص562)

متاسفانه علی‌رغم تأکید حضرات معصومین(ع) و استدلال های علما در طول تاریخ تشیّع، برخی از مسلمانان این عقیده را از جعلیّات عبداللّه بن سبأ می دانند و شیعه را متّهم به عقیده به «تناسخ» می‌‌کنند.(ر.ک؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص406) در حالی که وقوع رجعت هم از نظر عقل و هم از نظر نقل تأیید شده است. از نظر عقلی هیچ گونه مانعی برای زنده شدن مردگان پس از مرگ وجود ندارد. خداوندی که انسان را خلق کرده است، می تواند دوباره او را زنده کند. می توان گفت رجعت نمونه کوچکی از قیامت است و همان دلیلی که معاد جسمانی را ثابت می کند، رجعت را نیز ثابت می کند. از نظر نقل هم نمونه هایی از زنده شدن انسان ها در قرآن مطرح شده است: زنده شدن گروهی از بنی اسرائیل(بقره، آیه56)، مقتول بنی‌اسرائیل (همان، آیات73ـ72)، حضرت عُزَیر(همان، آیه259) اصحاب کهف(کهف، آیه25) فرزندان حضرت ایّوب(ص، آیه43) و...

در قرآن مجید، آیاتی وجود دارد که به موضوع رجعت نسبت داده می شود از جمله: «وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ؛ و آن روز که از هر امتى گروهى از کسانى را که آیات ما را تکذیب کرده ‏اند، محشور مى‏ گردانیم پس آنان نگاه داشته مى ‏شوند تا همه به هم بپیوندند.»(نمل، آیه83) مفسرین شیعه با توجه به زنده شدن گروهی از انسان‌ها، این آیه را از آیات رجعت دانسته اند. بنا بر آیات قرآن در روز قیامت همه انسانها محشور خواهند شد: «وَ تَرَى الأَرْضَ بَارِزَةً وَ حَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا* وَ عُرِضُوا عَلَى رَبِّکَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونَا کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِدًا؛ و زمین را آشکار مى‏ بینى و آنان را گرد مى ‏آوریم و هیچ یک را فرو گذار نمى ‏کنیم و ایشان به صف بر پروردگارت عرضه مى‏ شوند[به آنها مى‏ فرماید:] به راستى همان گونه که نخستین بار شما را آفریدیم[باز] به سوى ما آمدید بلکه پنداشتید هرگز براى شما موعدى مقرر قرار نخواهیم داد.»(کهف، آیات48ـ47)

علاوه بر آیات قرآن، در روایات ائمه اطهار(ع) نیز از رجعت صحبت شده است. امام صادق(ع) روز رجعت را از ایام الله دانسته اند: «أَیَّامُ اللَّهِ ثَلاثَةٌ یَوْمُ یَقُومُ الْقَائِمُ وَ یَوْمُ الْکَرَّةِ وَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ؛ روزهای الهی سه تاست: روزی که قائم آل محمد(عج) قیام خواهدکرد، روز رجعت و روز قیامت.»(بحارالانوار، ج 53، ص63)

در مورد تعداد رجعت کنندگان و نام آنها روایت های مختلفی وجود دارد؛ مضمون مشترک همه روایات این است که رجعت عمومی نیست، تنها گروهی رجوع می‌کنند که ایمان خالص یا شرک خالص دارند.(ر.ک: بحار الانوار، ج 53، ص39) بعضی از انبیا، اولیا و صالحان و بعضی از کافران، منافقان و طاغیان در هنگام ظهور امام مهدی(عج) رجعت خواهند نمود. به بیان بهتر، گروهی از مؤمنان که در مسیر حیات معنوی خود با موانعی روبرو شده‌اند، خواهند آمد تا شاهد و ناظر حکومت جهانی حق و عدالت باشند و در بنای این حکومت شرکت نمایند؛ برای این که شرکت در تشکیل چنین حکومتی از بزرگترین افتخارات است و گروهی از منافقان و جباران سرسخت خواهند آمد تا مجازات‌ دنیوی خود را در این جهان ببینند، مانند مجازاتی که مترفین عاد و ثمود و... دیدند.

از جمله کسانی که همراه صالحان برای یاری حضرت ولی عصر(عج) رجعت خواهد نمود حضرت ابوالفضل(ع) میباشد. در زیارت نامهای که از امام صادق(ع) خطاب به ایشان نقل شده است میخوانیم: «أشْهدُ أنّک قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَ أنّ اللّه مُنْجِزٌ لَکمْ مَا وَعَدَکم، ... إنِّی بِکمْ وَ بِإیابِکمْ مِنَ الْمُؤمِنِینَ...؛ شهادت می‌دهم که مظلومانه کشته شدی و این که خدا به وعده‌اش در مورد شما وفا خواهد کرد... من به شما و به رجعت شما ایمان دارم...»(مفاتیح الجنان، ص714) شیخ حرعاملی می نویسد: «کلمه «الإیاب» که در زیارت‌نامه آمده است، همان رجعت است که اشاره به رجعت امام حسین(ع) و شهدای کربلا دارد که با حضرت به شهادت نائل شده و اباالفضل العباس از جمله شهدا است.»(الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ج 1، ص293) 


یکی از مراحل سخت زندگی انسان ­ها، حشر و جمع شدن در روز قیامت است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ* یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَ تَرَى النَّاسَ سُکَارَى وَ مَا هُمْ بِسُکَارَى وَ لَکِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِیدٌ؛ اى مردم از پروردگار خود پروا کنید چرا که زلزله رستاخیز امرى هولناک است، روزى که آن را ببینید هر شیردهنده ‏اى(مادر) آن را که شیر مى ‏دهد(فرزند) فرو مى‏ گذارد و هر آبستنى بار خود را فرو مى‏ نهد و مردم را مست مى­ بینى و حال آنکه مست نیستند ولى عذاب خدا شدید است.»(حج، آیات 2ـ1)

روزی که مردم مانند ملخ های پراکنده از قبرها بیرون می­ آیند: «فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَیْءٍ نُکُرٍ* خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الأَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ* مُهْطِعِینَ إِلَى الدَّاعِ یَقُولُ الْکَافِرُونَ هَذَا یَوْمٌ عَسِرٌ؛ پس از آنان روى برتاب، روزى که داعى[حق] به سوى امرى دهشتناک دعوت مى‏کند. در حالى که چشم­ هایشان را پایین انداخته، چون ملخ­ هاى پراکنده از گورها برمى ‏آیند. به سرعت‏ سوى آن دعوت گر مى‏ شتابند. کافران مى‏ گویند : امروز، روز دشوارى است.»(قمر، آیات8 ـ6)

در آن روز انسان‌ها همراه با رهبری که در دنیا پذیرفته‌اند وارد محشر می ­شوند در حالى که سوق‏ دهنده و گواهى‏ دهنده‏ اى با اوست در آن روز پرده‌ها کنار رفته و مجرمین در صف جداگانه، به طور فوج فوج وارد محشر می‌شوند، کسی حق حرف زدن ندارد...

چون در آن روز، هرکس با رهبر خود محشور می­ شود، همراهی امامان باعث می ­شود شیعیان ترس و حزنی نداشته باشند.

 

 


خواهش­گری، پایمردی، خواستاری، درخواست بخشش:

پشتم قوی به فضل خدای است و طاعتش                    تا در رسم مگر به رسول و شفاعتش

ناصرخسرو

فردا هم از شفاعت او کار آن سرای                    در حضرت کریم تعالی برآورم

خاقانی

شفاعت از ماده «شفع» به معنای جفت شدن با چیزی است و در اصطلاح به حائل شدن برای رفع ضرر از کسی و یا رساندن منفعتی به او گفته می ­شود. به بیان دیگر، خواهش شخص آبرومندی از بزرگی برای عفو مجرمی یا افزایش پاداش خدمتگزاری شفاعت است. حقیقت مطلب این که، شخص متوسل به شفیع چون نمی­ تواند با اتکا به نیروی خود به اهدافش برسد نیروی خود را با نیروی شفیع گره زده و آن را دو چندان می­ کند تا به خواسته ­اش نائل شود. دین مبین اسلام با شرایطی شفاعت را پذیرفته است:

الف ـ شفاعت مختص خداست: «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَ لَوْ کَانُوا لایَمْلِکُونَ شَیْئًا وَ لایَعْقِلُونَ* قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ آیا غیر از خدا شفاعت­گرانى براى خود گرفته­ اند؟ بگو: آیا هر چند اختیار چیزى را نداشته باشند و نیندیشند؟ بگو: شفاعت‏ یکسره از آن خداست. فرمانروایى آسمان ها و زمین خاص اوست.‏ سپس به سوى او باز گردانیده مى ‏شوید.»(زمر، آیات44ـ43) همچنین آیه: «وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لایَضُرُّهُمْ وَ لایَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هَؤُلاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لایَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ لا فِی الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ؛ و به جاى خدا چیزهایى را مى­ پرستند که نه به آنان زیان مى ‏رساند و نه به آنان سود مى‏ دهد و مى‏ گویند اینها نزد خدا شفاعتگران ما هستند. بگو: آیا خدا را به چیزى که در آسمان ها و در زمین نمى ‏داند، آگاه مى ‏گردانید؟ او پاک و برتر است از آنچه [با وى] شریک مى ‏سازند.» (یونس، آیه18)

ب ـ شفاعت به اذن خداست: «اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاتَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لانَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لایُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لایَؤدُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ؛ خداست که معبودى جز او نیست. زنده و برپادارنده است. نه خوابى سبک او را فرو مى ‏گیرد و نه خوابى گران. آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن اوست کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشت‏ سرشان است مى ‏داند و به چیزى از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمى ‏یابند. کرسى او آسمان ها و زمین را در بر گرفته و نگهدارى آنها بر او دشوار نیست و اوست والاى بزرگ.»(بقره، آیه255)

بنابر این در مسأله شفاعت، رضایت خداوند نسبت به شفاعت شوندگان شرط است و فیض شفاعت نصیب هر کس نمی ­شود. به عنوان مثال شفاعت شامل حال کسانی که ­نماز نمی­ خوانند، زکات نمی­ دهند و روز قیامت را تکذیب می­ کنند نخواهد شد: «فِی جَنَّاتٍ یَتَسَألُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِینَ * مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ * وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ * وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ * وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ * حَتَّی أَتَانَا الْیَقِینُ * فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ؛[بهشتیان] در بهشت از مجرمین سؤال می ‏کنند که چه کردید که اینک گرفتار عذاب دوزخ شدید؟[دوزخیان] می‏ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم و با پرداخت زکات دستگیری از مسکینان نکردیم و همواره عمر خویش را با اهل باطل به بطالت گذراندیم و روز جزا و قیامت را دروغ می ‏پنداشتیم تا این که ناگاه مرگ گریبان ما را گرفت و برایمان یقین حاصل شد.[اما اینان باید بدانند که] با این وضع، شفاعت شافعان در روز رستاخیز هرگز شامل حال آنها نمی‏شود.» (مدّثر، آیات 48 ـ40)

 

 


 

ظلم، تعدی، آزار، زور، جبر:

ستم مَپْسند از من بر تن خویش                      ستم از خویش بر من نیز مَپْسند

ناصرخسرو

دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت                بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت

حافظ

ما خاک شما شدیم، در خاک                             تخم ستم و جفا مکارید

مولوی

یکی از گناهانی که در ادیان الهی ـ به ویژه اسلام ـ  بسیار مذمت شده؛ ظلم و ستم است. خداوند در قرآن مجید، ضمن لعنت به ستمگران«الا لعْنة اللّه علی الظّالمین؛ آگاه باشید؛ لعنت خدا بر ستمگران باد.»(هود، آیه18) به آنها وعده عذاب دردناک داده است: «انّ الظّالمین لهم عذاب الیم؛ قطعاً برای ستمگران عذاب دردناکی هست»(ابراهیم، آیه22) همچنین تاکید فرموده است که عذرخواهی ستمکاران سودی بر آنها نخواهد داشت: «یَوْمَ لایَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار؛ روز قیامت روزی است که عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان نمی­ بخشد و لعنت خدا بر آنها و جایگاه بد نیز برای آنان است.»(غافر، آیه52)

بنابر آموزه ­های دینی ظلم به سه دسته تقسیم شده است : ظلم به خدا، ظلم به خود و ظلم به مردم. ظلمی که به واسطه آن خداوند ظالم را رها نمی­ کند؛ ظلم و ستم به دیگران است. خداوند متعال از حق الناس نمی­ گذرد. خداوند در کمین ظالمان، است تا حق مظلومان را بستاند. در روایتی به نقل از امام باقر(ع) آمده است: «مَا یأْخُذُ الْمَظْلُومُ مِنْ دِینِ الظَّالِمِ أَکثَرُ مِمَّا یأْخُذُ الظَّالِمُ مِنْ دُنْیا الْمَظْلُومِ؛ آنچه مظلوم از دین ظالم می­ ستاند؛ بیشتر از آن است که ظالم از دنیای مظلوم می­ ستاند.»(بحارالانوار، ج‏72، ص311) یعنی در روز قیامت، کارهای نیک ظالم را به مظلوم می­ دهند و اگر کار نیکی نداشته باشد گناهان مظلوم را به حساب ظالم می نویسند.