سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

ولی یا اولیاء دم همان ورثه مقتول هستند که به سه گروه تقسیم می‌شوند:

گروه اول: پدر، مادر، فرزندان و فرزند فرزندان.

گروه دوم: اجداد، برادر، خواهر و فرزندان آن‌ها.

گروه سوم: عمو، عمه، دایی، خاله و فرزندان آن‌ها.

توضیح این که اگر یک نفر از گروه اول باقی‌مانده باشد نوبت به گروه دوم نمی‌رسد. در این مورد جنسیت مطرح نیست، دختر و مادر هم از اولیای دم محسوب می‌شوند و حق قصاص دارند.

به تصریح قرآن مجید ولیّ دم مقتول، حق قصاص و عفو دارد: «وَلاتَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلا بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلایُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا؛ و نفسى را که خداوند حرام کرده است جز به حق نکشید و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست او قدرتى داده ‏ایم؛ پس نباید در قتل زیاده ‏روى کند زیرا او[از طرف شرع] یارى شده است.»(اسراء، آیه33)

قاعده کلی در حق قصاص اولیای دم این است که در صورت تعدد آنها هر کدام، حق قصاص قاتل را به طور کامل دارند. البته در زمان تعدد اولیاء دم، اگر بعضی خواهان قصاص باشند و بعضی عفو کنند، کسی که خواهان قصاص است بایستی، بقیه دیه (مازاد بر استحقاق خود) را به سایر افراد که خواهان دیه می­ باشند، پرداخت کند.

در واقعه عاشورا خون مظلومانی به ناحق بر زمین ریخته شد و اولیاء دم اجازه و فرصت نیافتند تا قصاص کنند و از قاتلان انتقام بگیرند. حضرت ولی عصر(عج) در گروه اول(فرزند فرزند) وارثان قرار دارند که با وجود ایشان نوبت به گروه­ های بعدی نمی ­رسد. بنابر حکم شرع، آن حضرت(عج) حق قصاص و انتقام دارند.

 

یکی از القاب حضرت مهدی(ع) منتقم است و این حق انتقام را خداوند به ایشان داده است. امام محمّد باقر(ع) در جواب این سؤال که چرا فقط به امام عصر(عج) قائم گفته می ‏شود؟ فرمودند: «در آن ساعتی که دشمنان، جدّم امام حسین (ع) را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتی در حالی که ناله سر داده بودند، عرض کردند: پروردگارا، آیا از کسانی که برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید کردند در می‏ گذری؟ خداوند در جواب آنها فرمود: ای فرشتگان من، سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت، هرچند بعد از مدّت زمان زیادی. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امام‏ حسین(ع) را به آنان نشان داد و پس از اشاره به یکی از آنان که در حال قیام بود فرمود: با این قائم از دشمنان حسین(ع) انتقام خواهم گرفت.»(دلائل‏ الامامة، ص239) همچنین آن حضرت(ع) به صراحت اعلام کردند: «ما اولیای دم امام حسین(ع) هستیم. هنگامی که قائم(عج) ما قیام کند خون امام حسین(ع) را پی‏گیری خواهد نمود.» (ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج4، ص560)

این حقیقت در دعای ندبه نیز مطرح شده است: «...أینَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِکَربَلا...؛ کجاست آن عزیزی که خون شهید کربلا را پس خواهد گرفت...»(مفاتیح الجنان، دعای ندبه) همچنین نقل شده است که حضرت مهدی(عج) در خطبه ­ای که پس از ظهور برای مردم خواهند خواند ضمن اشاره به شهادت امام حسین(ع) موضوع انتقام از ستمگران را مطرح خواهند نمود: «ای مردم جهان، منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهی که همه ستمگران را به سزای اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. ای اهل عالم، جدّم حسین بن علی(ع) را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارک او را عریان در روی خاک­ها رها کردند. دشمنان از روی کینه ­توزی جدم حسین(ع) را ناجوانمردانه کشتند...»(الزام‏ الناصب، ج2، ص282)

در فرهنگ شیعه، حضرت ولی عصر(عج) به عنوان«خون خواه شهیدان کربلا» شناخته شده‌اند. در کنارهم بودن این دو نام، یک حکایت ناتمام را برای شیعیان یادآوری می­ کند؛ حکایتی که امام حسین(ع) آن را آغاز نمودند و حضرت حجت(عج) آن را به پایان خواهند رساند.

 

 


در نظام ارزشى اسلام، شهادت در راه خدا یک معیار اصیل معنوى است که سایر امتیازات انسانى و اعمال صالح یک فرد مسلمان را تحت­ الشعاع خود قرار مى ‏دهد و جایگاهى بس رفیع دارد. رسول گرامی اسلام(ص) در این مورد مى فرمایند: «فوق کلّ ذى برٍّ، برٌّ حتى تقتل الرّجل فى سبیل اللّه فاذا قتل فى سبیل اللّه فلیس فوقه برٌّ؛ بالاتر از هر نیکى، نیکى دیگرى است تا اینکه شخص در راه خدا به شهادت برسد. هنگامى که در راه خدا به شهادت رسید، دیگر بالاتر از آن نیکى وجود ندارد.»(اصول کافى، ج 2، ص348)

مولای متقیان على(ع) در خطبه ­ای فرمودند: «فانّ الجهاد بابٌ من ابواب الجنّة فتحه اللّه لخاصّة اولیائه و هو لباس التّقوى و درع اللّه الحصینة و جنّته الوثیقه فمن ترکه رغبه عنه البسه اللّه ثوب الذّلّ و شمله البلاء و دیّث بالصّغار و القماءة و ضرب على قلبه بالاسهاب و ادیل الحقّ منه بتضییع الجهاد و سیم الخسف و منع النّصف؛ جهاد در راه خدا، درى از درهاى بهشت است که خداوند آن را به روى دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا و زره محکم و سپر مطمئن خداوند است. کسى که جهاد را ناخوشایند دانسته و ترک کند، خداوند لباس ذلت و خوارى را بر او مى ‏پوشاند و دچار بلا و مصیبت مى شود و کوچک و ذلیل مى‏ گردد، دل او در پرده گمراهى مانده و حق از او روى مى‏ گرداند به جهت ترک جهاد به خوارى محکوم و از عدالت محروم است.»(نهج البلاغه، خطبه27)

شهادت معامله‏ عزتمندانه انسان­ هاى وارسته با خداوند و راه میانبری برای رسیدن به مقصد نهایى و هدف والاى الهى است که آنها را به حیاتى جاودانه و ابدی می­ رساند: «ولاتحسبن الّذین قتلوا فى سبیل اللّه امواتاً بل احیاءٌ عند ربّهم یرزقون؛ هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شده‏ اند، مردگانند، بلکه آنان زنده ‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏ شوند.»(آل عمران، آیه169)

زنده کدام است بر هوشیار              آنکه بمیرد به سر کوى یار

سعدى

این عقیده و معرفت باعث شده بود که یاران امام حسین با شوق وصف ناپذیری از شهادت استقبال کنند. محمد بن عماره، از پدرش نقل می ­کند که به امام صادق(ع) عرض کردم: «اخبرنی عن اصحاب الحسین(ع) و إقدامهم علی الموت. فقال: إنهم کشف لهم الغطاء حتی راوا منازلهم من الجنه، فکان الرجل منهم یقدم علی القتل لیبادر إلی حوراء یعانقا و إلی مکانه من الجنه؛ مرا از یاران امام حسین(ع) خبر ده که چگونه بر مرگ می ­شتافتند؟ فرمودند: همانا پرده[عادت و غفلت] از پیش دیده آنان برداشته شده بود تا آنجا که جایگاه خویش را در بهشت می­ دیدند. هر مرد از آنان چنان بود که وقتی به سوی مرگ، گام برمی­ داشت؛ گویی که می­ رفت تا با حوری­ های بهشت هم آغوش گردد و جایگاه خود در بهشت را دریابد.»(علل الشرایع، ج1، ص229)

 

 


اگر چه اغلب انسان­ ها در دفاع از فکر و عقیده خود ـ اعم از حق و باطل ـ مقاومت می­ کنند؛ اما قرآن­ کریم، استقامت و پایداری در راه حق را مورد تمجید و تحسین قرار داده است: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقَامُوا تَتَنزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلَئکهُ أَلاتخَافُوا وَ لاتحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالجْنَّهِ الَّتى کُنتُمْ تُوعَدُونَ؛ آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، ‌فرشتگان بر آنها نازل می‌شوند و[به آنها می‌گویند] نترسید و محزون نباشید و شاد باشید به بهشتی که وعده داده شده‌اید.»(فصلت، آیه30)

خداوند متعال ضمن تمجید از این نوع استقامت، پیامبر و مومنان را به آن امر فرموده است: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَکَ وَ لاتَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛ پس همان گونه که دستور یافته ‏اى ایستادگى کن و هر که با تو توبه کرده [نیز چنین کند] و طغیان نکنید که او به آنچه انجام مى‏ دهید بیناست.»(هود، آیه112)

بعد از پیامبر گرامی اسلام (ص) که مظهر واقعی پایداری و استقامت بودند، امامان معصوم(ع) نیز هر کدام به نوعی این راه را ادامه داده­ و با استقامتی برگرفته از شیوه پیغمبر اکرم(ص) مردم را به پایداری دعوت نمودند. امام حسین (ع) یکی از آن امامان بوده ­اند که در واقعه‌ عاشورا استقامت بی­ نظیری از خود به نمایش گذاشتند.

در مورد صبر و پایداری امام حسین(ع) در واقعه عاشورا روایات زیادی نقل شده است که به نقل یکی از آنها بسنده می کنیم. امام سجاد(ع) ـ که شاهد نبرد حق و باطل در واقعه عاشورا بوده ­اند ـ می­ فرمایند: «لما اشتدت الأمر بالحسین بن علی بن أبی طالب(ع) نظر الیه من کان معه، فاذا هو بخلافهم لأنهم کلما اشتد الأمر تغیرت ألوانهم و ارتعدت فرائصهم و وجلت قلوبهم و کان الحسین(ع) و بعض من معه من خصائصه تشرق الوانهم و تهدی جوارحهم و تسکن نفوسهم، فقال بعضهم لبعض: انظروا لایبالی بالموت! فقال لهم الحسین(ع): صبرا بنی الکرام، فما الموت الا قنطره تعبر بکم عن البؤس و الضراء الی الجنان الواسعة و النعیم الدائمة، فأیکم یکره أن ینتقل من سجن الی قصر، و ما هؤ لأعدائکم الا کمن ینتقل من قصر الی سجن و عذاب. ان أبی حدثنی عن رسول الله(ص) ان الدنیا سجن المؤمن و جنه الکافر و الموت جسر هؤلاء الی جناتهم و جسر هؤلاء الی جحیمهم، ماکذبت و لاکذبت؛ هنگامی که کار بر[امام] حسین(ع) سخت شد کسانی که با او بودند آن­ حضرت(ع) را نگریسته و دیدند که حال امام(ع) بر خلاف ایشان است، زیرا آنها این­گونه بودند که هرچه کار سخت­تر می­ شد رنگ ایشان دگرگون گشته و لرزه بر اندام آنها افتاده بود و ترس دل­هایشان را فراگرفته بود. [امام] حسین(ع) و برخی از همراهان خاص آن­ حضرت(ع) رنگ   هایشان درخشیده و اعضای بدن­هایشان آرام گشته و دلهایشان تسکین یافته بود. آنها[با دیدن این منظره] به یکدیگر گفتند: بنگرید که او از مرگ باکی ندارد! امام حسین(ع) به آنها فرمودند: آرام باشید و بردبار! ای کریم زادگان، به راستی مرگ جز پلی نیست که شما را از سختی­ ها و فشارها به سوی باغ های فراخناک و نعمت­های جاویدان عبور دهد، کدام یک از شما است که نخواسته باشد از زندانی به قصر منتقل گردد؟ اما برای دشمنان شما، مرگ جز آن نیست که از قصری به زندان و عذابی منتقل گردند، به راستی پدرم از رسول خدا(ص) برای من حدیث کرد: که همانا دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است و مرگ پل اینها است به سوی بهشت­هایشان، و پل آنها است به سوی دوزخ­هایشان، دروغ نگفتم و به من هم دروغ نگفته ­اند.» (معانی الاخبار، ص288)

در زیارت ناحیه مقدسه، خطاب به امام حسین(ع) عرض مى ­کنیم: «...لقد عجبت من صبرک ملائکة السماوات ...؛ همانا از صبر تو فرشتگان آسمان به تعجّب افتادند.»(بحارالانوار، ج 98، ص239) چه صبری بالاتر از این که طفل شیرخوار خود را برای طلب جرعه آبی پیش دشمنان می ­برند تا شاید غریزه عاطفه و ترحم را در دل تیره آنان بیدار کنند ولی دشمنان پست فطرت به جای آب با تیر زهرآگین او را در آغوش پدر به شهادت می ­رسانند، باز امام صبر و شکیبایی را از دست نمی­ دهند و با کمال متانت و بردباری به مأموریت مقدس خود ادامه می دهند.

 

 


کربلا: یکی از شهرهای جنوبی کشور عراق است که در ناحیه غربی رود فرات قرار دارد و فاصله‌اش تا بغداد 105 کیلومتر می­ باشد. این شهر تا سال 61 هـ . ق بیابان بوده‌است و با نام‌های نینوا، غاضریه و طف شناخته می­ شد. بعد از رویداد عاشورا، مورد توجه شیعیان و محبان اهل­ بیت(ع) قرار گرفت و پس از ساخت گنبد و بارگاه برای ‌شهدای کربلا، به یکی از شهرهای مهم زیارتی عراق تبدیل شد. حرم امام حسین(ع) که در برخی منابع آن را مسجدالحسین نامیده‌اند، در مرکز بخش مذهبی شهر کربلا قرار دارد.

کربلا محل شهادت خیلی از انبیاء و اولیاست. حضرت على(ع) در باره شهر کربلا فرمودند: «قُتِلَ فِیهَا مائَتَا نَبِیٍّ وَ مائَتَا سِبْطٍ کُلُّهُمْ شُهَدَآءُ وَ مَنَاخُ رِکَابٍ وَ مَصَارِعُ عُشَّاقٍ شُهَدَآءَ، لایَسْبقُهُمْ مَنْ کَانَ قَبْلَهُمْ وَ لایَلْحَقُهُمْ مَنْ بَعْدَهُمْ؛ دراینجا دویست پیامبر و دویست نواده پیامبر به قتل رسیده‌اند که همه آنها شهید هستند. اینجا محل فرود آمدن سواران و قتلگاه عاشقان است؛ شهیدانى که نه پیشینیان بر آنان سبقت جسته‌اند و نه آیندگان بـه مقام آنان خواهند رسید.(ر.ک: بحار الأنوار، ج41 ، ص295)