سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

درعشق­ های مجازی، درد و لذت، غم فراق و شادی وصال، توأم است. ولی در عشق حقیقی هر دو لذت بخش می ­باشد. البته لذتی که در فراق است در وصال نیست. در فراق، عاشق هجران معشوق را درک می ­کند ولی آن را ابدی نمی­ داند و انتظار پایان فراق را می­ کشد که این انتظار شیرینی خاص خود را دارد و  در بازار سوداگری بهترین معامله است.

شاد باش ای عشق خوش سودای ما     ای طبیب جمله علت­ های ما

ای دوای نخوت و ناموس ما        ای تو افلاطون و جالینوس ما...

مولوی

همچنان که در عالم طبیعت، ساقه بعضی از گلها خار دارد، در عالم عاشقی هم بعضی از عشق­ ها دوره فراق دارد. همان طوری که برای چیدن گل باید رنج خار را به جان خرید، باید برای رسیدن به معشوق حزن و اندوه را تحمل کرد. چون بعد از تحمل غم فراق دوره شیرین وصال خواهد رسید. تحمل این غم شیرین است. بنابر این، غم دلدار با دیگر غم ­ها تفاوت ماهوی دارد

 

 


 

زندگی انسان در این دنیای خاکی مرکب از غم و شادی است. همه مردم در عمر چندین ساله خود با انبوهی از غم ­ها­ و شادی­ ها، زندگی تلخ و شیرینی را تجربه می­ کنند. بعضی از این غم­ ها و شادی­ ها کاذب و موقتی است ولی برخی از آنها واقعی و پایدار؛ انسان وقتی می ­تواند نشاط واقعی داشته باشد که دارای سلامت روان و آرامش روحی باشد و غم واقعی هم زمانی به سراغ انسان می­ آید که سلامت روان و آرامش روحی از دست رفته باشد.

بی ­شک غم و شادی مؤمنان با دیگران فرق دارد. غم و شادی مردم عادی در چهار چوب نیازهای مادی است؛ بنابراین، در تنگناهای زندگی، شادی برایشان معنا ندارد. اما دایره غم و شادی مؤمنین با دید وسیعی که نسبت به جهان و انسان دارند، بسیار وسیع­تر از غم و شادی دنیاطلبان است، برای اینکه شادی آنها، ظاهری و گذراست، اما شادی مؤمنان، عمیق و همیشگی است. شادی مؤمنان به این جهان محدود نمی ­شود بلکه در جهان آخرت نیز در شادی و نشاط به سر می­ برند برخلاف کفار و مشرکین که در عالم پس از مرگ شادی و نشاط نخواهند داشت.

ایمان، باور صحیح، بینش درست، جامعه سالم و خانواده صالح با پیوندهای عاطفی مستحکم از عوامل نشاط واقعی است و عکس آنها نیز از عوامل اندوه پایدار می­ باشند. راز نشاط جاودانه مومنان این است که جهان را مخلوق خداوند حکیم می­ دانند که همه حوادث و اتفاقات دارای حکمتی هستند. بی ­اعتباری دنیا و کوتاهی عمر، اجازه جدال با سرنوشت و زمان را نمی­ دهد. وقتی که به وصال خالق حکیم رسیده ­اند، خوشحالند و وقتی که با وسوسه شیطان از خداوند دور شده ­اند، غمگین هستند.

بیا  تا  به  شادی  دهیم  و خوریم           چو   گاه گذشتن بود بگذریم

چه  بندی  دل  اندر  سرای  سپنج           چه نازی به گنج و چه نالی ز رنج

فردوسی

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد           ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست

سعدی