یادداشتهای پراکنده

 

دیده و دل رابطه مستقیمی باهم دارند. دل که کارخانه تولید حب و بغض است از دو راه مواد اولیه خود را تهیه می­ کند. عامل حب و بغض یا شنیده­ هاست که از طریق گوش وارد دل می­ شود و یا دیده­ ها که از طریق چشم وارد می­ شود. انسان تا زمانی که بر له یا علیه کسی مطلبی نشنیده باشد و همچنین از کسی رفتار ـ خوب یا بد ـ ندیده باشد، نسبت به آن شخص حب و بغضی نخواهد داشت. آنچه انسان می­ بیند تأثیر مستقیمی در قلب او دارد. نقش خیال ابتدا در دیده می­ نشیند بعد به دل منتقل می­ گردد به همان ترتیبی که بابا طاهر سروده است.

ز دست دیده و دل هر دو فریاد            که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد             زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

بابا طاهر

 

 


 

در اغلب در اشیایی که تحرک و جابجایی نداشته باشند زنگ‌زدگی به عنوان یک آفت و ایراد مطرح است. برای اینکه تحرک و جابجایی، در بسیاری از موارد مانع بروز آفات می‌شود. با این حال، بسیار دیده شده است دل‌ها که پرکارترین عضو بدن هستند و هیچ توقفی ندارند زنگ می‌زنند.

وقتی چیزی زنگ می ­زند علاوه بر پوسیدگی و پوکی از داخل، جلای آن نیز از بین می رود و کدر می ­شود. دل به عنوان مرکز تفهیم و تفهّم باید مانند آینه­ حقایق را درک و به دیگران منتقل کند. بدیهی است دل زنگ زده در معرض فهمیدن هم قرار بگیرد نه می‌تواند آن حقایق را بفهمد و نه می    ­تواند به دیگران بفهماند.

رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: «اِنَّ هَذِهِ القُلُوب تَصدأ کما یصدَأ ُالحَدید اِذا أصابَهُ المَاءِ قیلَ: وَ ما جَلاؤُها؟ قالَ: کثرَه ذِکرَ المَوتِ وَ تِلاوَةَ القُرآنِ؛ دل­ها مانند آهن هنگام رسیدن آب به آن زنگ می­ زند، گفتند: صیقل آن چیست؟ آن حضرت(ص) فرمودند: زیادی یاد مرگ و خواندن قرآن.»(کنز العمال، ج 15، ص549) و همچنین فرمودند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ صَدَأٌ کَصَدَإِ النُّحَاسِ فَاجْلُوهَا بِالاسْتِغْفَارِ وَ تِلاوَه الْقُرْآن؛ همانا دل­ها زنگ می­ زند، مانند مسی که دچار زنگ زدگی شده است، بنابراین دل­هاى خود را با استغفار و تلاوت قرآن جلا دهید.»(بحار الأنوار، ج‏74، ص174)

بنابر این، وقتی قرآن مجید به عنوان ثقل اکبر از ثقلین می ­تواند دل زنگ زده را جلا بدهد یاد اهل بیت(ع) هم می ­تواند به عنوان ثقل اصغر همان کار را انجام دهد. آن حضرت(ص) فرمودند: «إنِّی‌ تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ: کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِی‌ أهْلَ بَیْتِی‌ مَا إنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی‌ أبَداً، فَإنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی‌ یَرِدَا عَلیَّ الْحَوْضَ؛ من‌ حقّاً درمیان‌ شما دو چیز نفیس‌ و ذی قیمت‌ باقی‌ می­ گذارم‌: کتاب‌ خدا و عترت‌ من‌ که‌ اهل‌ بیت‌ من هستند. پس‌ از من‌ مادامی‌ که‌ شما به‌ آن‌ دو چیز تمسّک‌ جوئید هیچ‌ گاه‌ گمراه‌ نمی گردید، پس آن‌ دو چیز از هم‌ جدا نمی شوند تا با همدیگر بر حوض‌ کوثر بر من‌ وارد شوند.»(اعیان الشیعه، ج 1، ص370)