با توجه به وجود خار در بعضی از گلها این ذهنیت در انسان ها به وجود آمده است که همه گلها خار دارند؛ به طوری که این باور به یک ضرب المثل تبدیل شده است، در حالی که «گل بیخار» در غیر معنای اصلی به کار رفته است و بیشتر به عنوان کنایه و استعاره از آن استفاده شده است. چون هر بهاری، خزانی دارد و هر شادی، غمی؛ چنین تصور شده است که در آفرینش گل بی خار وجود ندارد. از این ضرب المثل برای بیان این حقیقت استفاده می شود که «آسایش بیرنج»، «بهار بیخزان» و «نوش بینیش» در این جهان وجود ندارد.
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج فکر معقول بفرما، گل بی خار کجاست
حافظ
این حقیقت در بیان نورانی قرآن هم وجود دارد به بیان قرآن مجید، غیر از خداوند که خیر محض است تمام مخلوقات شرّی در وجود خود دارند: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ* مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ...؛ بگو پناه مى برم به پروردگار سپیده دم، از شر آنچه آفریده...» (فلق، آیات2ـ1)
البته منظور، وجود شر در ذات آفرینش الهى نیست، بلکه منظور وجود زمینه شرّ است؛ به این معنا که اگر مخلوقات الهی از قوانین آفرینش منحرف شوند و از مسیر تعیین شده خارج گردند، ایجاد شرّ می کنند. به بیان دیگر، اگر در مسیر تعیین شده الهی قرار گیرند شرّی نخواهند داشت و گل بی خار خواهند بود.
گل بی خار میسر نشود در بستان گل بی خار جهان، مردم نیکو سیرند
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
سعدی
البته در کنار وجود سراسر رحمت رسول گرامی اسلام(ص) که گل بی خار آفرینش هستند، گلهای خارداری مانند ابولهب هم وجود دارد.
در این چمن گل بی خار کس نچید آری چراغ مصطفوی با شرار بولهبی است
حافظ
آسایش بیرنج، لطف بی منت، نوش بینیش و انسان بی آزار می توانند مصادیق گل بیخار باشند.