تاریکی و ظلمت حالتی است که در صورت نبود نور به وجود میآید. قرآن مجید برای بیان شدت و کثرت تاریکی ـ به طوری که شخص، راهی برای رسیدن به روشنایی پیدا نکند ـ از واژه ظلمت استفاده کرده و شکم ماهی را در داستان حضرت یونس به عنوان نمونه مطرح نموده است: « وَ ذَاالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ * فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ؛[به یاد آور] ذوالنون (حضرت یونس) را هنگامی که خشمگین از میان قوم خویش بیرون رفت و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت [اما موقعی که در شکم ماهی فرو رفت] در آن تاریکیها صدا زد: خداوندا جز تو معبودی نیست، منزهی تو و من از ستمکاران بودهام. ما دعای او را به اجابت رساندیم و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم، همین گونه انسانهای مؤمن را از ظلمات و گرفتاریها نجات میدهیم.»(انبیاء، آیات88 ـ87)
همین تعبیر درباره رحم مادران ـ که جایگاه تاریکی است ـ بکار گرفته شده است: « خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الأَنْعَامِ ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلاثٍ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ؛ [او] شما را از یک تن (حضرت آدم) آفرید پس، از آن جفت او (حضرت حوّا) را قرار داد و برای استفاده شما هشت قسم از چهارپایان ایجاد کرد و شما را در باطن رحم مادران در سه تاریکی (مشیمه و رحم و بطن) با تحولات گوناگون [بدین خلقت زیبا] میآفریند، این خداست پروردگار شما که سلطان ملک وجود اوست، هیچ خدایی جز او نیست، پس [ای مشرکان] به کجا برده می شوید؟»(زمر، آیه6)
پس در اصطلاح قرآن، تاریکی جایی است که وقتی انسان در آن وادی قدم می گذارد همه راههای نجات بر او بسته میشود و قادر به یافتن راه خود نمی باشد.
از لحاظ حیات معنوی، جهل و نادانی نیز ظلمت و تاریکی است برخلاف علم که نور است و انسان در پرتو آن، همه جا را دیده و راه را از چاه تشخیص می دهد، در تاریکی همه چیز از نظر پنهان می شود و تمییز راه از چاه ـ اگر محال نباشد ـ خیلی سخت می شود. قرآن کریم می فرماید: « أَوَمَنْ کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ؛ آیا کسى که مرده[دل] بود و زنده اش گردانیدیم و براى او نورى پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم راه برود چون کسى است که گویى گرفتار در تاریکی هاست و از آن بیرون آمدنى نیست این گونه براى کافران آنچه انجام مى دادند زینت داده شده است.»(انعام، آیه122)
یکی از مصادیق نور، انبیا و امامان و هادیان جامعه هستند همانگونه که تاریکى مادی فقط با نور از بین مى رود، تاریکى هاى معنوى از قبیل جهل، غفلت، گناه و امثال آن نیز با نور هدایت و امامت برطرف مى شود. وقتی انسان در وادی تاریکی ها گرفتار شد، نمی تواند چیزی را ببیند مگر اینکه خداوند نوری در مسیر او قرار دهد: « أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ؛ یا [اعمالشان] مانند تاریکی هایی است در دریایی بسیار عمیق که همواره موجی آن را می پوشاند و بالای آن موجی دیگر است و بر فراز آن ابری است، تاریکی هایی است برخی بالای برخی دیگر؛ [مبتلای این امواج و تاریکی ها] هرگاه دستش را بیرون آورد، ممکن نیست آن را ببیند و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده است، برای او هیچ نوری نیست.»(نور، آیه40)
در احادیث منقول از ائمه معصوم(ع) امامت به عنوان نوری تعبیر شده است که در قلوب مؤمنان می تابد. ثقه الاسلام کلینی به نقل از ابی خالد کابلی روایت کرده است که گفت: « سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع) عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اَلنُّورِ اَلَّذِی أَنْزَلْنا فَقَالَ: یَا أَبَا خَالِدٍ، اَلنُّورُ وَ اَللَّهِ اَلأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ وَ هُمْ وَ اَللَّهِ نُورُ اَللَّهِ اَلَّذِی أَنْزَلَ وَ هُمْ وَ اَللَّهِ نُورُ اَللَّهِ فِی اَلسَّمَاوَاتِ وَ فِی اَلأَرْضِ وَ اَللَّهِ یَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ اَلإِمَامِ فِی قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِیئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اَللَّهِ یُنَوِّرُونَ قُلُوبَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ یَحْجُبُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نُورَهُمْ عَمَّنْ یَشَاءُ فَتُظْلِمُ قُلُوبُهُمْ وَ اَللَّهِ یَا أَبَا خَالِدٍ لاَیُحِبُّنَا عَبْدٌ وَ یَتَوَلاَّنَا حَتَّى یُطَهِّرَ اَللَّهُ قَلْبَهُ وَ لاَیُطَهِّرُ اَللَّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتَّى یُسَلِّمَ لَنَا وَ یَکُونَ سِلْماً لَنَا فَإِذَا کَانَ سِلْماً لَنَا سَلَّمَهُ اَللَّهُ مِنْ شَدِیدِ اَلْحِسَابِ وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ اَلْأَکْبَرِ؛ ابوخالد کابلی گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم تفسیر قول خدای عز و جل را در مورد آیه « به خدا و رسولش و نوری که فرستاده ایم ایمان آورید...» فرمود: ای اباخالد به خدا سوگند که مقصود از نور، ائمه از آل محمد(ص) می باشند تا روز قیامت، به خدا که ایشانند همان نور خدا که فرو فرستاده، به خدا که ایشانند نور خدا در آسمانها و زمین، به خدا ای اباخالد، نور امام در دل مومنین از نور خورشید تابان در روز، روشنتر است، به خدا که ائمه دلهای مومنین را منور سازند و خدا از هر کس خواهد نور ایشان را پنهان دارد، پس دل آنها تاریک گردد، به خدا ای اباخالد بنده ای ما را دوست ندارد و از ما پیروی نکند تا اینکه خدا قلبش را پاکیزه کرده باشد و خدا قلب بنده ای را پاکیزه نکند تا اینکه با ما خالص شده باشد و آشتی کرده باشد و چون با ما سازش کرد خدا از حساب سخت نگاهش دارد و از هراس بزرگ روز قیامت ایمنش سازد.» اصول کافی، ج 1، ص150)
بنابر این در جهان تاریک و ظلمانی که خوب و بد از هم تمییز داده نمی شود به یقین انسان به تنهائی نمیتواند راه را از چاه تشخیص داده و به مسیر حقیقت راه یابد. او برای رسیدن به سعادت به راهنمائی نیاز دارد که مصون از هر گونه خطا و اشتباهی باشد تا با راهنمایی او راه حق را پیدا نماید؛ در غیر این صورت، ادامه حیات انسان به مثابه راه رفتن در تاریکی میباشد که بی شک تیشه هایی (اشتباهاتی) را که ریشه انسانها (انسانیت) را می کند نخواهد دید.