سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

مرد را دردی اگر باشد خوش است     درد بی‌دردی علاجش آتش است

مجذوب تبریزی

هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای         من در میان جمع و دلم جای دیگر است

سعدی

دولت فقر خدایا بر من ارزانی دار            کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است

حافظ

ترکیباتی مانند درد بی‌دردی، حاضر غایب، دولت فقر و... متناقض­ نما هستند. تناقض در اصل به معنای ناسازگاری و ضد یکدیگر بودن می­ باشد و در اصطلاح ادبی به آوردن دو واژه یا دو معنی متناقض در کلام گفته می ­شود؛ مانند:

دولت فقر خدایا بر من ارزانی دار            کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است

حافظ

اگر چه این ترکیبات در مرحله نخست بی‌معنا به نظر می ­رسد، اما در پشت معنای ظاهری آن، حقیقتی نهفته است که باعث توجه شنونده به مفهوم زیبای پنهان در آن می‌شود. تناقض فقط یک صنعت ادبی نیست بلکه در تمام نظام‌ها وجود دارد؛ تناقضی که در فلسفه و منطق ایراد است و مایه فروپاشی نظام فلسفی می ­شود، در هنر نه تنها عیب نیست بلکه مایه جاودانگی آن نیز می‌تواند باشد.

متناقض‌نما اول بار در سخنان رمزآلود عارفان دیده شده است، مانند سخن بایزید بسطامی، آنجا که می ­نویسد: «چون در مستی خود را به همه وادی‌ها در انداختم و به آتش غیرت تن را به همه بوته‌ها گداختم و اسب طلب در فضا بتاختم، به از نیاز صیدی ندیدم و به از عجز چیزی نشنیدم و روشن‌تر از خاموشی چراغی ندیدم و سخنی به از بی‌سخنی نشنیدم.»(تذکره الاولیا، ص177)