طیف گستردهای از حالات ذهنی است که انسان ها آن را به عنوان چیزی مثبت، خوشیآور و باارزش تجربه میکنند و شامل حالات ذهنی مشخصتری همچون شادی، تفنن، خوشی، خلسه و رضامندی میباشد. بعضی از
تجربههای لذتبخش با ارضای محرکههای زیستی اساسی، همچون خوردن و ورزش در ارتباط هستند و بعضی دیگر با محرکههای اجتماعی همچون احساس فخر، سرشناسی و خدمت به مردم ایجاد می شوند.
به بیان ساده، انسان نمی تواند بدون لذت و درد باشد؛ از برخى امور، لذت مى برد و از بعضى رنجور مى شود. اخلاق در تنظیم این امور، سهم مؤثرى دارد. در سایه مسائل اخلاقى، لذت و درد صحیح از ناصحیح، تشخیص داده مى شود تا انسان به سراغ لذت صحیح برود.
در یک تقسیم بندی کلی میتوان لذت ها را بر چهار نوع تقسیم کرد:
الف ـ لذت حسی: لذت هایی که از طریق حواس پنجگانه ظاهری نصیب انسان می شود: مانند نگاه کردن به گل یا شنیدن آواز خوش و...
ب ـ لذت خیالی: لذتی که از طریق خیال نصیب انسان می شود: مانند لذت بردن از یک خاطره خوش و فکرکردن به نتیجه خوش احتمالی یک عمل و...
پ ـ لذت عقلی: لذت بردن از درک حقایق عقلی: مانند لذت بردن از کشف فرمول های ریاضی و فیزیک و لذت بردن از آگاهی یافتن بر امور علمی و...
ت ـ لذت معنوی: لذت بردن از انجام کارهای خوب: مانند زیارت حرم ائمه(ع) و کمک به نیازمندان و انجام کارهایی که خدا از آنها راضی است و...
برتر بودن لذت به دیدگاه و جهان بینی افراد بستگی دارد. انسان مؤمن رسیدن به مقام رضایت خداوند را برترین لذت میداند؛ گرچه، با آلام جسمی همراه باشد. خوشبختی و سعادت چیزی جز این نیست که انسان بتواند از لذت دائمی، پایدار وهمه جانبه بهره ببرد.
با تأمل در آیات قرآن کریم درمییابیم که اسلام نه تنها این میل طبیعی انسان را انکار نمیکند، بلکه یک سلسله از دستورات خود را براساس آن تنظیم کرده و وعده میدهد که اگر این راه را بپیمایید به لذت و سعادت میرسید و اگر از این راه سرپیچی کنید از آن لذت ها محروم شده و به عذاب، درد و بدبختی مبتلا میشوید. به عنوان مثال در مورد امتیاز شراب های بهشتی و آب داغ جهنم می فرماید: «مَثَلُ الْجَنَّه الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّه لِلشَّارِبِینَ وَ أَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فِیهَا مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ مَغْفِرَه مِنْ رَبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَ سُقُوا مَاءً حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ؛ مثل بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده است، در آن نهرهایى است از آبى ناآلوده و جویهایى از شیرى که مزه اش دگرگون نشده و رودهایى از باده اى که براى نوشندگان لذتى است و جویبارهایى از انگبین ناب و در آنجا از هر گونه میوه براى آنان [فراهم] است و آمرزش پروردگارآنها[آیا چنین کسى در چنین باغى] مانند کسى است که جاودانه درآتش است و آبى جوشان به خوردشان داده مى شود[تا] روده هایشان را از هم فرو پاشد.»(محمد، آیه15) و یا در خصوص امکانات بهشت می فرماید: «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْوَاجُکُمْ تُحْبَرُونَ* یُطَافُ عَلَیْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَکْوَابٍ وَ فِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛ شما با همسرانتان شادمانه داخل بهشت شوید. سینی هایى از طلا و جام هایى در برابر آنان مى گردانند و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید[هست] و شما در آن جاودانید.»(زخرف، آیات71ـ70) در این آیه برای بیان یکی از مصادیق لذت های بهشتی لذتی را مطرح می فرماید که چشم از آن بهره مند می شود.
بدیهی است که لذت چشم به دیدن منحصر است؛ دیدن باغ ها و چشمه ها و حوری های بهشتی و بالاتر از همه آنها لذت دیدار با معشوق ازلی و جمال یار که شاعر معتقد است اگر یار جمال خود را عیان کند و او توفیق دیدار داشته باشد لذت تماشای جمال یار را با هیچ چیز عوض نمی کند.