سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

 

ای چشم و ای چراغ، روان شو به سوی باغ            مگذار شاهدان چمن را در انتظار

مولوی

عطر سایان شب به کار تواند                  سبز پوشان در انتظار تواند

نظامی

انسان­ ها در عمر چندساله خود چندین انتظار را تجربه می­ کنند؛ بعضی از انتظارها شیرین است، مانند: انتظار تولد فرزند. در مقابل بعضی از انتظارها تلخ است؛ مانند: انتظار برای رسیدن جنازه عزیزی که در تصادف فوت کرده است. بعضی از انتظارها علاوه بر شیرینی و تلخی، عبادت نیز محسوب می­ شوند؛ مانند: انتظار فرج. امیرالمؤمنین علی(ع) در خصوص انتظار فرج فرمودند: «افضل عبادة المؤمن انتظار الفرج‏؛ برترین عبادت مومن، انتظار فرج است.»(بحار الانوار، ج52، ص131)

درباره‏ انتظار فرج، دیدگاه‏ ها و نظریه­ های مختلفی وجود دارد:

برخی انتظار فرج را منحصر در خواندن دعا فرج و امر به معروف و نهی از منکر جزیی می­ دانند و وظیفه ‏ای بیش از آن برای خود قایل نیستند.

گروهی، حتّی امر به معروف و نهی از منکر جزئی را ترک کرده و معتقدند چون در دوران غیبت، کاری از دست آنها برنمی‏ آید، تکلیفی برعهده ندارند. امام زمان(عج) هنگام ظهور، خودش کارها را حل می کند.

گروه سوم معتقدند: جامعه بایستی به حال خود رها شود و کاری به فساد نباید داشت تا زمینه‏ ظهور ـ که دنیایی پر از ظلم و فساد است ـ فراهم آید.

گروه چهارم در خصوص انتظار اعتقاد دارند: نه تنها نباید جلوی مفاسد و گناهان را گرفت، بلکه بایستی به آن دامن زد تا زمینه‏ ظهور حضرت حجّت(‏عج) هرچه بیشتر فراهم شود.

گروه پنجم، هر حکومتی را به هر شکل، باطل و برخلاف اسلام می‏ دانند و فکر می کنند هر اقدامی برای تشکیل حکومت در زمان غیبت، خلاف شرع و مخالف نصوص و روایات معتبر است.

در مقابل دیدگاه‏ های فوق، نگرش دیگری هم وجود دارد. از نظر صاحبان این دیدگاه، انتظار به معنای فراهم آوردن زمینه‏ های ظهور حضرت حجت(عج) است. ظلم ستیزی به مقدار توان و آمادگی برای ظهور حضرت(عج)؛ در این دیدگاه، فرد بایستی جهان را برای آمدن حضرت حجت(عج) مهیّا کند.

اگر پنج گروه اول را در یک دسته قرار بدهیم در کل می ­توان انتظار را به دو قسمت تقسیم کرد: انتظار منفی (پنج گروه اول) و انتظار مثبت(گروه ششم) یا به بیان بهتر انتظار ویرانگر و انتظار سازنده.

مقصود از انتظار، آمادگى است که دو مرتبه دارد:

نخستین مرتبه آن، انتظار روحى است و خوش دل بودن براى تحقق امید در آینده؛ آن عبارت است از آمادگى براى قبول دعوت و زدودن مقاومت روحى براى رسیدن کسى که انتظار آمدنش هست .

دومین مرتبه آن، انتظار عملى است. انتظارعملى مانند آمادگى براى آمدن مهمان و پذیرایى از او، که غذا بایستى آماده باشد و با مقام مهمان و شخصیت او تناسب داشته باشد. محل نشستن او تمیز و آماده، خوابگاه و محل استراحتش مرتب باشد.

با این توضیح، منتظران نیز دو گونه‎ اند: منتظران مرحله نخست ـ که بسیارى از منتظران را شامل می ­شود ـ کسانى هستند که از شدت ظلم و جور به تنگ آمده و در انتظار آمدن منجى هستند، ولى قدمى برنمى‎ دارند. این انتظار، چندان تاثیرى در تسریع قیام حضرت مهدى(عج) ندارد. آنچه که در تسریع قیام آن حضرت(عج) مؤثر است، انتظار در مرحله دوم است.

 

 


 

در خصوص روز ظهور حضرت ولی­عصر(عج) روایت­ های مختلفی وجود دارد: برخی از روایات دلالت دارند بر اینکه آن حضرت(عج) روز جمعه ظهور می­ کنند. به عنوان مثال، امام جعفر صادق(ع) فرمودند: «قائم ما اهل بیت در روز جمعه قیام می­ کنند.»(مهدی موعود، ص106) همچنین در مورد ندای آسمانی که در روز ظهور به گوش می­ رسد و همه آن را می شنوند اخباری وجود دارد که اعلام می­ کند: آن روز، روز جمعه خواهد بود.(ر.ک: الغیبه، ص344)

سیّد بن طاووس در مورد تقسیم روزها به حضرات معصومین(ع) می ­نویسد: «ابن بابویه(ره) به طور مستند از شخصی به نام سقربن ابی­دلف روایت کرده است: وقتی متوکّل عباسی، حضرت امام علی النقی(ع) را به سامرا طلبید و او را زندانی کرد، رفتم که حضرت(ع) را زیارت کنم. عرض کردم: از رسول خدا(ص) روایت شده است: «لاتعادوا الأیّام فتعادیکم؛ با روزها دشمنی نکنید که با شما دشمنی خواهند کرد.» معنای این حدیث را نفهمیدم. لطفاً راهنمایی ‏ام کنید. حضرت(ع) فرمودند: مراد از ایّام ما هستیم. شنبه به اسم حضرت رسول خدا(ص) است. یکشنبه امیرمؤمنان(ع)، دوشنبه امام حسن(ع) وامام حسین(ع)، سه­ شنبه به امام سجّاد(ع) و امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، چهارشنبه به امام موسی­ کاظم(ع) و امام رضا(ع) و امام جواد(ع) و خود من، پنجشنبه به فرزندم امام حسن عسکری(ع) و جمعه متعلق به فرزند فرزندم، حضرت مهدی امام زمان(ع) است.»(مفاتیح الجنان، ص97 به نقل از جمال الأسبوع)

 

البته در بعضی از روایات معتبر روز قیام آن حضرت(عج) شنبه ـ مصادف با روز عاشورا ـ تعیین شده است.(ر.ک: منتخب ‏الاثر، فصل ششم، باب نهم، صص 574 تا 576)

با توجه به اختلاف روایات ـ نوروز، روز عاشورا، بیست و سوم رمضان و شنبه ـ تعیین روز ظهور امام زمان(عج) مشکل است. در هم­ زمانی نوروز با عاشورا اشکالی به نظر نمی­ رسد و یکی شدن این دو روز ممکن است و هم­ زمانی این دو روز با جمعه یا شنبه نیز ممکن است. چنان که در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمودند: «گویا قائم را می‌بینم روز عاشورا ـ که روز شنبه است ـ بین رکن و مقام ایستاده است.»(بحار الانوار، ج52، ص29)

مشهور آن است که حضرت ولی عصر(عج) روز جمعه ظهور می ­کنند. در مورد علت تعیین روز جمعه برای ظهور حضرت حجت(عج) دلیل خاصی مطرح نشده است. اما روز جمعه به علت ویژگی‌هایی که دارد می‌تواند به عنوان روز ظهور انتخاب شود:

ـ روز جمعه بهترین روز ایام هفته بوده و روز عید مسلمین است.

ـ روز جمعه روز رحمت است؛ زیرا عذاب الهی از اهل عذاب(در عالم برزخ) برداشته می‌شود.

ـ روز جمعه روزی است که محبان امام زمان(ع) با خواندن دعای ندبه آمادگی بیشتری برای امر ظهور دارند...

 

 


قصیده از قالب­ های شعر کلاسیک فارسی است. در این قالب شعری، بیت اول با مصراع‌های زوج هم‌قافیه است و با غزل در تعداد ابیات و موضوع شعر فرق دارد. تعداد ابیات قصیده از پانزده بیت بیشتر است و موضوع آن، اغلب مدح، رثا، وصف، پند و اندرز، شکوه و... است.

قصیده از شش بخش: مطلع، تغزّل (یا تشبیب و نسیب) تخلص، بخش اصلی، شریطه ( یا دعا) و مقطع تشکیل می­ شود. شاعر ابتدا برای آماده نمودن ذهن مخاطب و جهت درک بهتر مقصود وی، ابیاتی را در ذکر سجایای محبوب یا تعریف و توصیف مناظر طبیعی مانند بهار، پائیز، غروب، دشت و دمن می‌آورد که در واقع به منزله مقدمه و پیش درآمد قصیده است که اصطلاحاً به آن تشبیب یا نسیب هم می‌گویند و چون در غزل نیز این گونه است به این مقدمه تغزّل هم گفته می‌شود. پس از تشبیب، شاعر با بیانی لطیف و تخیلی قوی به اصل مقصود خود می‌پردازد این بیت ـ که در آن گریز به مقصود اصلی صورت می‌گیرد ـ تخلص ‌نامیده می شود. بعد از بیان مقصود اصلی، در انتهای قصیده ـ تحت شرایطی ـ دعایی به درگاه الهی عرضه می‌شود.

بهاریه شعری است که شاعران در استقبال از فصل بهار و فروردین می­ سرایند. ادبیات فارسی، سرشار از بهاریه ­هاست؛ بهاریه‌هایی از شاعران بزرگ از قبیل منوچهری، عطار، خاقانی، مولوی، حافظ، سعدی، ملک‌الشعرای بهار و... مضمون بهاریه ­ها در ابتدا ساده بود و به وصف گل و بوستان خلاصه می­ شد.

در شعر کهن، بهار اغلب به خاطر طراوت و خرمی ستوده می‌شود ولی در شعر معاصر علاوه بر آن، بار نمادین معنایی پیدا کرده است. در بهاریه­ های پس از مشروطه، مفاهیم سیاسی و اجتماعی نیز مطرح شده است که زمینه برای نمادپردازی‌های امروزی هموار گردیده ‌است. البته شاعران نیز با توجه به شرایط اجتماعی عصر خود مضمامین جدیدی را به آنها افزوده ­اند. در هر حال، یادی از قیامت طبیعت و اشاره به قدرت الهی در این رستاخیز عالم، از مضمامین ثابت اغلب بهاریه‌هاست.

آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب               با صد هزار زینت و آرایش عجیب

رودکی

آمد بهار خرم و آورد خرمى           وز فر نوبهار شد آراسته زمى

منوچهری

بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد                           نگار آمد نگار آمد نگار بردبار آمد

مولوی

رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود               درود باد بر این موکب خجسته، درود

سعدی

بهار آمد گل و نسرین نیاورد               نسیمی بوی فروردین نیاورد

ابتهاج

باد نوروز وزیده است به کوه و صحرا       جامه عید بپوشند، چه شاه و چه گدا

امام خمینی(ره)

اگر چه پس از انقلاب اسلامی از تعداد بهاریه‌ها کاسته شد، اما مضامین جدیدی ـ مانند مهدویت ـ به آن وارد گردید. یکی از معروف‌ترین بهاریه‌های دوران انقلاب اسلامی را امام خمینی(ره) سروده ­اند. قصیده بهاریه انتظار، که در آغاز جوانی امام سروده شده است چهل و شش بیت دارد و در سبک خراسانی می ­باشد. امام خمینی(ره) این قصیده را در فاصله سال‌های 1309 تا 1324 هجری شمسی در عصر رهبری حضرت آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی سروده ­اند. این قصیده هم تشبیب و تغزل دارد و هم حسن مطلع و حسن تخلص دارد. شریطه و دعا سیاسی هم در پایان قصیده بیانگر نگرش سیاسی ـ اجتماعی معظم له از دوران جوانی است. موضوع اصلی قصیده، مدح حضرت ولی‌عصر(عج) می­ باشد.

چند بیت آغازین قصیده

آمد بهار و بوستان شد رشک فردوس برین           گل­ها شکفته در چمن، چون روى یار نازنین

گسترده، باد جانفزا، فرش زمرد بى شمر           افشانده، ابر پرعطا بیرون ز حد، در ثمین

از ارغوان و یاسمن، طرف چمن شد پرنیان           وز اقحوان و نسترن، سطح دمن دیباى چین

از لادن و میمون رسد، هر لحظه بوى جانفزا           وز سورى و نعمان وزد، هر دم شمیم عنبرین

از سنبل و نرگس، جهان باشد به مانند جنان           وز سوسن و نسرین، زمین چون روضه خلد برین

از فرط لاله، بوستان گشته به از باغ ارم           وز فیض ژاله، گلستان رشک نگارستان چین

از قمرى و کبک و هزار، آید نواى ارغنون           وز سیره و کوکو و سار، آواز چنگ راستین...

 

 


 

از غم دوست در این میکده فریاد کشم

‏‏دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم

‏‏داد و بیداد که در محفل مارندی نیست

‏‏که برش شکوه برم داد ز بیداد کشم

‏‏شادیم داد غمم داد و جفا داد و وفا

‏‏با صفا منت آن را که به من داد کشم

‏‏عاشقم عاشق روی تو نه چیز دگری

‏‏بار هجران و وصالت بدل شاد کشم

‏‏مردم از زندگی بی‌تو که با من  هستی

‏‏طرفه سری است که باید بر استاد کشم

‏‏سالها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آید

‏‏انتظار فرج از نیمه خرداد کشم