سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

یکی از وقایع مهم زندگانی حضرت ابراهیم(ع) سرد شدن آتش نمرودیان بود. بر اساس آیات قرآن، مردم زمان حضرت ابراهیم(ع) بت‌پرست بودند. آن حضرت(ع) بارها آنها را به خداپرستی و دوری از بت­ها فرا‌خواند ولی آنها نپذیرفتند. حضرت ابراهیم(ع) تصمیم گرفت که به مردم درسی بدهد. ابراهیم(ع) در روز عید که مردم از شهر بیرون می‌رفتند با بیان اینکه «من بیمار هستم» در شهر ماند. وقتی که شهر کاملاً خلوت شد، یک تبر با خود برداشت و به معبد رفت و ـ غیر از بت بزرگ ـ تمامی بت‌ها را شکست.

مردم با دیدن بت­های شکسته، احتمال دادند حضرت ابراهیم(ع) آنها را شکسته است. آن حضرت(ع) را احضار و در مورد شکستن بت­ها سؤال کردند، ایشان گفتند: از بت بزرگ بپرسید. مردم پاسخ دادند که این بت نمی ­تواند حرف بزند. حضرت ابراهیم(ع) فرمودند: پس چرا او را پرستش می‌کنید. بت ­پرستان که جوابی نداشتند تصمیم گرفتند او را در آتش بسوزانند.

هیزم فراوانى جمع کردند. نمرود با لشکریانش آمدند تا سوختن حضرت ابراهیم(ع) را ببینند؛ آن حضرت(ع) را در منجنیق گذاشتند و به طرف خرمنی از آتش پرتاب کردند. جبرئیل نازل شد و گفت: «ابراهیم! آیا حاجت و درخواستی داری من برآورده سازم؟» حضرت ابراهیم(ع) جواب دادند: «به تو احتیاجی ندارم، خدا کافی و کفیل من است.» جبرئیل گفت: «پس از خدا بخواه تا نجاتت دهد.» حضرت ابراهیم(ع) گفتند: «همین که او مرا در این حال می‌بیند کافی است.»

از امام باقر(ع) روایت شده ­است که فرمودند: «دعای حضرت ابراهیم(ع) در آن روز این بود که گفت: «یا أحد یا صمد، یا من‏ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ » سپس گفت: «...تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّه‏» پس خداى تبارک و تعالى فرمود: تو را کفایت کردم. به آتش خطاب فرمود: «سرد باش» در این وقت سرما چنان شد که دندان­هاى ابراهیم از سرما به هم می­ خورد تا اینکه به دنبال آن خداى عز و جل فرمود: «قُلنَا یَا نَارُ کُونِی بَرداً و سَلاماً عَلَی اِبراهِیم؛ ای آتش! بر ابراهیم سرد و سلامت باش.»(انبیاء، آیه69)(روضة کافی، ج‏2 ، ص220)

به دستور خدا، آتش برای او سرد و بی‌خطر گردید و حضرت ابراهیم(ع) از درون آتش که به گلستان تبدیل شده بود سالم بیرون آمدند.(ر.ک: ترجمه قصص الأنبیاء جزائرى، ص154)

 

 


 

در آموزه­ های دینی اسلام از انواع آتش سخن به میان آمده است؛ هم آتش مادی و محسوس و هم غیرمادی با معنای کنایی:

ـ آتش به عنوان یکى از مخلوقات خدا: «الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ؛ همان کسی که برای شما از درختِ سبز، آتشزنه آفرید که اکنون شما از آن آتش می­افروزید.»(یس، آیه80)

ـ آتش، منشاء خلقت جن و شیطان: «قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلاتَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ؛[خداوند به او] فرمود: زمانی که تو را[به سجده] فرمان دادم چه چیز تو را از سجده کردن بازداشت؟ گفت: من از او بهترم؛ مرا از آتش پدید آوردی و او را از گِل آفریدی.»(اعراف، آیه12)

ـ آتش مادی(آتشی که حضرت ابراهیم(ع) در آن افکنده شد): «قَالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَ سَلامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ؛ گفتند اگر کارى مى ­کنید او را بسوزانید و خدایانتان را یارى دهید؛ گفتیم: اى آتش براى ابراهیم سرد و بى‏ آسیب باش.»(انبیاء، آیه69)

ـ آتش گناه: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلا أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلا النَّارَ وَ لایُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لایُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدَى وَ الْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ؛ کسانى که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده، پنهان مى‌دارند و به وسیله آن بهاى ناچیزى به دست مى‌آورند، آنان جز آتش در شکم­ هاى خویش فرو نبرند و خدا روز قیامت با ایشان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد و عذابى دردناک خواهند داشت. آنان همان کسانى هستند که گمراهى را به[بهاى‌] هدایت و عذاب را به [ازاى‌] آمرزش خریدند، پس به راستى چه اندازه باید بر آتش شکیبا باشند!»(بقره، آیات175ـ174)

علاوه بر آنچه که بیان شد انسان با آتش ­های دیگری ـ که مفهوم استعاری دارند ـ نیز دست به گریبان است مانند: آتش جنگ، آتش هجران، آتش عشق، آتش قهر، آتش فتنه و...