شب جدایی، شب هجران:
کو پیک صبح تا گلههای شب فراق با آن خجسته طالع فرخنده پی کنم
حافظ
به روز وصل چو برقم شب فراق چو ابر از این دو حال مشوش بگو کدام برید
مولوی
چه ستم کو نکشید از شب دیجور فراق تا بدین روز که شب های قمر باز آمد
سعدی
گاه در مسیر عشق، فراق هم به سراغ عاشق میآید تا آن را نیز تجربه کند. فراق به یک معنا همان «قبض» است در مقابل «بسط» که وصال می باشد. به همان اندازه که «وصال» آرامشبخش و زیباست، «فراق» هم سخت و جانفرسا می باشد؛ عشق ترکیبی از همین نوسان بین «وصال» و «فراق» است.