نگه کن سحرگاه تا بشنوی ز بلبل سخن گفتن پهلوی
فردوسی
آخر شب و زمان پیش از صبح را سحرگاه گفته اند. پایان سحر معلوم است؛ با طلوع فجر صادق تمام می شود. در آغاز آن اختلاف است. برخى، مدت سحر را از آغاز تا پایان، یک ششم پایانى شب ذکر کردهاند؛ برخى هم آن را یک سوم پایانى می دانند.(ر.ک: جواهر الکلام، ج 7، ص199)
سحر از بهترین اوقات برای استجابت دعاست؛ در این وقت، درهای آسمان بر روی بندگان باز می شود. در حدیثى از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمودند: «بر شما باد دعا کردن به هنگام سحر تا طلوع خورشید؛ این زمان ساعتى است که درهاى آسمان گشوده، روزی ها تقسیم و حاجت هاى بزرگ برآورده مىشود.(وسائل الشیعه، ج7، ص67)
سحرگاهان در ادبیات فارسی جلوه جذاب و دلنشینی دارد. فرصتی که فاصله زمین و آسمان به حداقل ممکن می رسد و صالحان صدای خوش بلبل(هاتف آسمانی) را به گوش جان می شنوند:
سحرگهم چه خوش آمد که بلبلی گلبانگ به غنچه میزد و میگفت در سخنرانی
که تنگدل چه نشینی ز پرده بیرون آی که در خم است شرابی چو لعل رمّانی
حافظ
خون دل بر رخت افشان به سحرگاه از آنک توشه راه تو خون دل وآه سحرست
مولوی
شبی دانم که در زندان هجران سحرگاهم به گوش آید خطابی
که سعدی چون فراق ما کشیدی نخواهی دید در دوزخ عذابی
سعدی